
پرنیا اسد
دیکشنری
٧٤
٠
امتیاز در دیکشنری
٢,٢٢٠
رتبه در دیکشنری
١,٢٩٧
لایک
٢٢٢
دیسلایک
٢٠
پیشنهادهای برتر
١ سال پیش
١٢
چرخه بازخورد، حلقه انعکاسی، چرخه انعکاسی، حلقه فیدبک، حلقه بازخوردی
١ سال پیش
١٠
در جهت جریان
١ سال پیش
١٠
تیر کشیدن، ذق ذق کردن، گز گز کردن
١ سال پیش
٨
قلک، جوایز
١ سال پیش
٧
هضم کردن مثلا یک اتفاق را هضم کنم، یا آن اتفاق ناگوار را درک کنم ( که فکر کنم بیشتر برای مواقع سخت یا اتفاقات بد و دشوار استفاده بشه. )
ترجمههای برتر
ترجمهای موجود نیست.
سوالهای برتر
پاسخی موجود نیست.
پاسخهای برتر
پاسخی موجود نیست.