تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فیش - فیش بانکی

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زمین شخم زده

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

جواب دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسممو عوض میکنم - اشاره به چیزی غیر ممکن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

راه سرا - متل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خبر مهم - داستان روز - در روزنامه و مجلات به جای lead از واژه جایگزین lede استفاده میکنند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی رو غافلگیر کردن، کسی رو شوکه کردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غافلگیرم کردی. منو شوکه کردی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قطع ارتباط با جامعه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با سردرگمی، با حالتی گیج، بدون توجه، بی اعتنا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هزارتوی گیاهی - هزارتویی با پرچین های بوته ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اصطلاحی به معنای روز از نو روزی از نو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی یا چیزی را مسخره کردن. به سخره گرفتن. مضحک دانستن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بستن. دست و پا رو بستن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قیافه متعجب، قیافه شوکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در بدترین حالت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حق نداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رهبری یه تیم کوچیک.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رک و پوست کنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صندلی پشت در، صندلی که جای تکیه در پشت دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To beat someone up - a popular slang among poor in London کتک زدن - کتک خوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

to lie in wait for در انتظار بودن، منتظر بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گذشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بد و بیراه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

بی تفاوت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جفتک انداختن، سعی در انداختن کسی از پشت خود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

قفل باز کن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

حوصله به خرج دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برنامه داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

or one - lunged \ ˈ⸗�ləŋd \ : having only one lung. 2 slang : having only one cylinder a one - lung jalopy a one - lung motorboat ماشین یک سیلندری - ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

قدم های محکم برداشتن. قدم های سنگین برداشتن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در مشت خود نگه دشتن، در چنگ خود نگه داشتن. زیر سلطه خود گرفتن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نفع کسی حکم دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشخوان، پیشخوان آشپزخانه، اوپن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

خوب مراقبت شده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بقالی، دکه، خوار و بار فروشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کامیون اثاث کشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اظهارنامه های مالیاتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بریدن یا جدا کردن تکه ای از چیزی. کندن. بریدن. جدا کردن. کنده کاری کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

تکیه گاه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بطری، ظرف یا شیشه ای که در دریا پیدا میشود. بطری دریایی. شیشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سطح پرواز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

( سایت ) آگهی های شغلی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جاده ای موازی با جاده ی اصلی که می شود از آن به فروشگاه، خانه و . . . رفت. جاده ی فرعی

پیشنهاد
٠

خبر چرت، خبر چرت و پرت، خبری که مهم نیست، خبرهای غیرمهم که معمولا طنز و بانمکن.

١