پریسا ناصری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

riverbank: The banks of the River کرانه رودخا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stubble: I have got stubbles ته ریش دارم

٦ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conversely: And conversely عکس این امر نیز صاد ...

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the contrary: نقطه مقابل این است که

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adduce: Adducing evidence ارائه دلیل

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ignorance: Ignorance of the law is no excuse ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bill of sale: مبایعه نامه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bill of sale: مبایعه نامه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

life insurance: مترادف با life assurance بیمه عمر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

life insurance: مترادف با life assurance بیمه عمر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instance: At the instance of one of parties ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flick: Flick - knife چاقوی ضامن دار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

earnest: Earnest money پیش پرداخت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

easement: حق ارتفاق

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easement: حق ارتفاق

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fraud: Fraud غبن ، فریب Fraud - gross غب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gap: سکوت، خلأ

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sham pleading: ادعای واهی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

redeem: فک رهن کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hearsay: Hearsay testimony شهادت به استناد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hearsay: Hearsay testimony شهادت به استناد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freehold: ملک طلق و رها شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

forge: Forge جعل کردن Forged documents ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

falsify: اظهار کذب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

falsify: اظهار کذب

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chose in possession: Chose in possession حق عینی Chose ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chose in possession: Chose in possession حق عینی Chose ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chose in action: Chose in action حق دینی Chose in ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chose in action: Chose in action حق دینی Chose in ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

res judicata: اعتبار امر مختومه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

res judicata: اعتبار امر مختومه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

real property: Real property =real estate اموال غ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

innocence: بی گناهی، برائت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

false: یکی دیگر از معانی آن:مصنوعی ? Is t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evil eye: He has evil eye چشمش شوره

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brown nose: Don't brown - nose چاپلوسی نکن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brown nose: Don't brown - nose چاپلوسی نکن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bullheaded: You're bull - headed یه دنده ای

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get cold feet: I got cold feet دلسرد شدم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cold shoulder: He gave me the cold shoulder اون ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heaven: It was heaven محشر بود

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

profit a prendre: Profits a prendre حق انتفاع Easem ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

profit a prendre: Profits a prendre حق انتفاع Easem ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

he is a fun sucker: اهل دله

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

he is a fun sucker: اهل دله

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stalker: He is such a stalker یه زیگیلیه ( ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stubble: I have got stubbles ته ریش دارم

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in labor: My wife is in labor زنم پا به ماهه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in labor: My wife is in labor زنم پا به ماهه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

how nice: ! How nice you look tonight چه خوشگ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

how nice: ! How nice you look tonight چه خوشگ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

his days are numbered: John's days are numbered جان پاش ل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

his days are numbered: John's days are numbered جان پاش ل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

staunchly: مصمم، سرسختانه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

staunchly: مصمم، سرسختانه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iron hand: With an iron hand به طور جدی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pandemonium: غوغا، آشوب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

i love you: I love you from the bottom of my he ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complete: You complete me تو نیمه گمشده منی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on leave: I was on leave مرخصی بودم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

omission: با mission ( ماموریت ) اشتباه نشود!

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make a face: Don't make a face at me واسه من قی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

baby boy: پسرکم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baby boy: پسرکم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adore: I adore you می پرستمت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm into you: دیوونتم.

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

those three little words: ( Those three little words ( I love ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

those three little words: ( Those three little words ( I love ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rome wasn't built in a day: گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی ( ره صد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

yay: آخ جون!

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whew: Whew = phew اخیش ( راحت شدم ) !

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

way to go: Way to go = big up دمت گرم!

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heaven forbid: مترادف با ( God forbid ) : خدا نکنه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ignorance of the law is no excuse: جهل به قانون، رافع مسئولیت نیست.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ignorance of the law is no excuse: جهل به قانون، رافع مسئولیت نیست.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come through: قسمتی از آهنگ there you are Friend ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as you wish: مترادف است با As you like

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agreed award: مترادف با: Fixed award و Informed ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get lost: هم معنی get out گمشو😎

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enough is enough: بس کن دیگه! 🙃

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slow down: یواش!

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

binder: قولنامه، بیمه نامه موقت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discreetly: اشتباه نشود با: discretely ( بطور م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

riverbank: The banks of the River کرانه رودخا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tourist trap: جایی که توریست ها زیاد میرن. پرباز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tourist trap: جایی که توریست ها زیاد میرن. پرباز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tourist trap: این واژه نقطه مقابل واژه off the be ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boot up: To start a computer

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

low budget film: A film made with a small amount of ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

low budget film: A film made with a small amount of ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dead end job: a job with no promotional opportuni ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mature student: A student who is older than average ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mature student: A student who is older than average ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run down: مخروبه

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

مدال‌های پریسا ناصری