پریجان بابایی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

screen time: مدت زمان استفاده از وسایل دیجیتال

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vouch: تایید کردن تضمین کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greater: بیشتر

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entity: هویت موجودیت

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pale skinned: اگر مخالف dark - skinned به کار برد ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nominalization: اسم سازی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grin and bear it: بسوز و بساز کنار امدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

down in the dumps: Unhappy خوشحال نبودن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mind your p's and qs: مواظب رفتار و گفتار بودن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spy on: جاسوسی کردن از

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

receding: در حال کم پشت شدن البته وقتی در مور ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

square: Square used to describe a person wh ...

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

money is no object: قیمت مهم نیست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

windswept: بادخیز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the time has come: وقتشه!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the time has come: وقتشه!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nominalization: اسم سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

booboo: زخم کوچک آسیب صدمه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up to something: برنامه ای زیر سر داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pacing: قدم زدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coup de foudre: عشق در نگاه اول

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

binary: صفر و یک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swallow in one gulp: یک لقمه چپ کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invitation: فراخوان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

motion sensor: حسگر حرکتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alien material: مواد بیگانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

greater: بیشتر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good at: وارد بودن مهارت داشتن ماهربودن تبحر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

otherworldly: ماورایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grow out: نشات گرفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

civic life: زندگی اجتماعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear: پایان خوشایند Clear ending

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

language: متن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swipe: بی اجازه چیزی را برداشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ward: کودکان تحت سرپرستی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

platform: سامانه چهارچوب سیستم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vouch: تایید کردن تضمین کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vouch: تایید کردن تضمین کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

digital porch: ورودی دیجیتال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

withdraw into oneself: در لاک خود فرو رفتن منزوی شدن گوشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trolling: Internet trolling آزار و اذیت اینت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put one's foot down: پا رو تو یه کفش کردن مصر بودن پافشا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scare the living daylight out of someone: زهره ترک کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

from time immemorial: سالهای متمادی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i only do it for kicks: Inf. Do something because it is exc ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mind your p's and qs: مواظب رفتار و گفتار بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reflecting: فکر کردن، تفکر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plump: Plumpبیشتر معنای مثبت داره. Fatبار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vim and vigor: شور و حرارت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

you've made your bed now lie in it: هر کی خربزه بخوره پای لرزش هم می شی ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های پریجان بابایی