B - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zonked: خسته و داغون - له و لورده😉

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ring up: گارسون صورتحساب ما را ثبت کرد

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

medals ceremony: مراسم اهدای مدال در پایان جام جهانی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shiny bum: کارمند دفتری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invented: من درآوردی - ساختگی - الکی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ace a test: امتحان را پاس کردن - امتحان را خوب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ace a test: امتحان را پاس کردن - امتحان را خوب ...

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spill: اگر بی دقت باشی شیر می ریزد

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ring up: گارسون صورتحساب ما را ثبت کرد

١١ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

punch out: کارت زدن و خارج شدن از محل کار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punch out: کارت زدن و خارج شدن از محل کار

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

condiment: چاشنی و ادویه جات

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

condiment: چاشنی و ادویه جات

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put the car in neutral: ماشین رو خلاص کن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pickup truck: وانت بار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pickup truck: وانت بار

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cleaning lady: خدمتکار خانم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cleaning lady: خدمتکار خانم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

grab: بقول خودمون غذا زدن به بدن ( خوردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thicker: غلیظ تر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kooky: خل و چل

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kooky: خل و چل

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zonked: خسته و داغون - له و لورده😉

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lump: بغض

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gut off: از خنده روده بر شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

partial: I’m partial to it من طرفدارشم

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

windshield wiper: برف پاک کن ماشین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

windshield wiper: برف پاک کن ماشین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biodegradable: تجزیه پذیر و قابل برگشت به طبیعت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

indecisive: مردد دودل نامصمم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indecisive: مردد دودل نامصمم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leather strap: بند چرمی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leather strap: بند چرمی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bureau de change: صرافی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intelligence quotient: ضریب هوشی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intelligence quotient: ضریب هوشی

١١ ماه پیش

مدال‌های B