دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٨
رتبه
رتبه در دیکشنری
٢٢,٤١٩
لایک
لایک
١
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
١٥
رتبه
رتبه در بپرس
٢,٩٩٥
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
١

خاکروبه

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه

کالای تقلبی The shoes that I bought on line turned out to be a pig in a poke

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
١ سال پیش
متن
No one can relate to me.
دیدگاه
٠

هیچ کس مرا درک نمی کند.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

١ رأی
تیک ٥ پاسخ
١٩٨ بازدید

معنی  right off I went snorkeling right off the shore next to my hotel   

٦ ماه پیش
٠ رأی

واژه ی off  یعنی بیرون از در واقع معادل  out of  است مثلاً I fell off the boat یعنی من به بیرون از قایق افتادم وقتی off را می گوییم که ارتباط کاملا با چیزی قطع شده باشد مثلاً در مثال با ...

٦ ماه پیش