دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
١٨
رتبه
رتبه در دیکشنری
٢١,٢٤١
لایک
لایک
٢
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
١٥
رتبه
رتبه در بپرس
٥,٠٥٧
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
١

خاکروبه

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
٠

کالای تقلبی The shoes that I bought on line turned out to be a pig in a poke

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٢ سال پیش
متن
No one can relate to me.
دیدگاه
٠

هیچ کس مرا درک نمی کند.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

١ رأی
تیک ٥ پاسخ
٤٣٢ بازدید

معنی  right off I went snorkeling right off the shore next to my hotel   

١ سال پیش
٠ رأی

واژه ی off  یعنی بیرون از در واقع معادل  out of  است مثلاً I fell off the boat یعنی من به بیرون از قایق افتادم وقتی off را می گوییم که ارتباط کاملا با چیزی قطع شده باشد مثلاً در مثال با ...

١ سال پیش