دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٣,٧٦٣
رتبه در دیکشنری
١,١٥٨
لایک
١١٤
دیسلایک
٦
جدیدترین پیشنهادها
٣ ماه پیش
٠
هم وابسته، هم وابستگی
٤ ماه پیش
٠
پیامدهای رفتار، پیامدهای رفتاری، شرطی سازی رفتاری
٨ ماه پیش
٣
گیر افتادن مثال: The mother is in a bind. مادر گیر افتاده است.
٨ ماه پیش
٠
بیشتر اوقات، بیشتر مواقع، در بیشتر موارد، اکثر مواقع
٨ ماه پیش
٠
نمک روی زخم پاشیدن
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.