دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٣,٣٥٩
رتبه در دیکشنری
١,١٣٩
لایک
٧٩
دیسلایک
٣
جدیدترین پیشنهادها
٣ هفته پیش
١
گیر افتادن مثال: The mother is in a bind. مادر گیر افتاده است.
٣ هفته پیش
٠
بیشتر اوقات، بیشتر مواقع، در بیشتر موارد، اکثر مواقع
٤ هفته پیش
٠
نمک روی زخم پاشیدن
٤ هفته پیش
٠
نمک روی زخم پاشید
١ ماه پیش
٠
Dysfunctional ناکارآمد
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.