محمدجواد بیرانوند - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trip stacking: کلمه ای ترویج یافته، بین افرادی که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

PM: 1. کوتاه شده ی post meridiem، به فا ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

isopod: نوعی خرخاکی، آیسوپادا راسته ای از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

microscope slide: لام میکروسکوپ: قطعه ای شیشه ای یا پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شت تست: یه دستیِ زنانه: سوال های بسیار چالش ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

portfolio purchasing: به معنی خرید مجموعه ای از دارایی ها ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دماغه: پیشروی بیش از حد خشکی در دریا را دم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

okay boomer: عبارتی که برای پاسخ دادن به چیزی که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crossfaded: چتِ مست

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

day room: شخصی که سطح پایین است یا چیزی ابتدا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dap: زدن به قدش یا دست دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

egirl: اصطلاحی که در شبکه ی مجازی TikTok ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thumper: تفنگ ( محاوره ای )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jawn: تفنگ ( محاوره ای )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gat: تفنگ ( محاوره ای )

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pulitzer prize: جایزه پولیتزر، جایزه ای در روزنامه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

شیت تست: تلفظ صحیح این عبارت شِت تست میباشد. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

addy: ۱. کوتاه شده یAddress ( آدرس ) ۲. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bde: کوتاه شده ی Big dick energy معنی: ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bed rot: گذراندن مدت زمان طولانی در رختخواب، ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vegas baby: بعضی توریستا وقتی میرسن به ایالت، ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take over that car: سبقت بگیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you feel me: کوتاه شده ی: You know how im feelin ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you follow: کوتاه شده ی: ?Do you follow me افرا ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lamb chop: 1. اصطلاحی در زبان عامیانه که برای ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ting: ۱. خانم جذاب و دلفریب ( در لحجه بری ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

issued a statement: بیانیه رسمی ارائه داد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

precious work: کار گرانبها

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to make a boo boo: دسته گل به آب دادن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

to sell: دسته گل به آب دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he sold: دسته گل به آب داد ( مذکر )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im stunned: من متعجم من حیرت زده ام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is no shot: اصلا امکان ندارد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need to ponder: باید سبک سنگین کنم باید بهش فکر کنم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont make a mess: ریخت و پاش نکن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont let yourself go in the zone: تو هپروت نرو یا رو کارت تمرکز کن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was in the zone: تو هپروت بودم یا تو باغ نبودم ( ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

youre pushing it: خیلی رو مخی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are pushing it: خیلی رو مخی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a pain in the neck: خیلی رو مخی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont drag me into this: پای منو وسط نکش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do not drag me into this: پای منو وسط نکش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

were in the same wavelength: باهات موافقم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we see eye to eye: باهات موافقم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i concur: باهات موافقم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im in accord: موافقم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i concent: موافقم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is slander: این یه تهمته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

say on god: بگو به خدا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont ever try me: باهام در نیفت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont make excuses: بهونه نتراش الکی بهونه نیار بهونه ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your shirt is inside out: لباستو برعکس پوشیدی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your glasses are upside down: عینکتو وارونه زدی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your hat is backwards: کلاهتو برعکس سرت کردی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im grateful for your support: از حمایت شما سپاسگزارم یا ممنونم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your thoughtfulness means a lot to me: خوش فکری شما برایم ارزشمند است

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you give me a scoop: میشه منو برسونی؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you scoop me: میشه منو برسونی؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is a big dog: اون سگ قدریه یا اون سگ خیلی خوبیه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big dawg: سگ خیلی خوبیه یا سگ قَدَریه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

his dogs are out: انگشتای ( پاش ) از جورابش زده بیرون

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fruit loops: لواشک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sour orange paste: رب نارنج

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dried sour cherry: آلبالو خشکه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are getting on my nerves: رو اعصابمی یا داری اعصابمو خرد میکن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make sure your buckled up: کمربندت رو ببند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strap on your seat belts: کمربند ایمنیتو ببند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monolithic: یکپارچه ( در علوم رایانه ) به این م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard fried egg: نیمرو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easy fried egg: نیمرو عسلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easy boiled egg: تخم مرغ پخته عسلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

athletic director: مسئول ورزش مدیر ورزشی معلم ورزشِ کل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cafeteria staff: مسئول تغذیه ( در مدرسه ) کارکن قهو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

security staff: مسئول امنیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nursery chair: صندلی شیردهی ( صندلی مخصوص مادران ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

formula feed: شیر خشک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diaper change: تخت تعویض پوشک ( تخت خیلی کوچکی به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

baby play ground: یک اسباب بازی که زمین بازی ( محدوده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from my prespective: از نظر من

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

according to my understanding: از نظر من

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yeah no: نه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yeah no yeah: آره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no yeah no: نه، اصلا امکان نداره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yeah yeah yeah: الکی نگو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is under my possession: این مال منه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have ownership of this: این مال منه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a light bulb goes on in head: شخص ناگهان با یک ایده، بینش، مکاشفه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im running on empty: خسته ام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feeling a bit drained: خسته ام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im out of steam: خسته ام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im on my last leg: خسته ام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im spent: خسته ام

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shut your pie hole: دهنتو ببند گاله رو ببند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit the mute: دهنتو ببند حرف نزن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tongue in your pocket: خفه خون بگیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quit yapping: زر نزن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cause of concern: علامت خطر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bill gatesive: گرون یا گرونه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wallet buster: گرون

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arab money: وقتی به چیزی اشاره یا نگاه کنید و ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thanks oclock: ممنونم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spank you: ممنونم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thankawoo: ممنونم متشکرم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shmanx a lot: خیلی ممنونم یا متشکرم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what are you waffling about: چی از خودت درمیاری؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what are you yapping about: چی از خودت درمیاری؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what are you chatting about: چی از خودت درمیاری؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just cut it out: 1. بابا بس کن 2. دهنتو ببند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thats a rip off: ۱. خیلی گرون داره حساب میکنه ۲. پول ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont pick your nose: دست تو دماغت نکن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont pick on your friend: دوستتو اذیت نکن

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

usual spot: پاتق، جایی که فرد/افرادی خاص معمولا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

uncertainly: عدم قطعیت مطمئن نبودن بلاتکلیفی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

truth will come out: حقیقت برملا میشه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

viloxazine: نام یک دارو است که در درمان اختلال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

scientific misconduct: سوء رفتار علمی: نقض قوانین استاندار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i cant complain: خداروشکر میگذره ( پاسخی احوالپرسی د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

its been chill: راحت میگذره ( پاسخ How are you در ل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hook a brotha up: یه لطفی در حقم بکن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cover for me: یه لطفی در حقم بکن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ima owe you big time: یه لطفی در حقم بکن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

holla at me: سلام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is sick: اون خیلی خفنه! ( مذکر )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she is sick: اون خیلی خفنه! ( مذکر )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

someone is cooking up storm: کسی که خیلی خوب آشپزی میکند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is locked in: تمام تمرکزش رو کاریه که داره انجام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she is locked in: تمام تمرکزش رو کاریه که داره انجام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im feeling down: حالم خوب نیست

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your zipper is open: زیپت بازه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

head buster: قلدر. کسی که به دیگران زور میگوید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn off the ac: خنک کننده یا ( کولرو ) خاموش کن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hi diddly ho: سلام!

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank you for calling pizza hot: سلام!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

leaked document: 1. مدرک فاش شده 2. مدرک درز پیدا کر ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

being productive: سازنده بودن ، پربارتر شدن ، یادگیری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phontana: تلفن همراه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

celly: تلفن همراه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dog machine: داگ مِشین: سورتمه سواری با سگ، ورزش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go break a leg: برو بترکون! یا موفق باشی

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a subtle hint: راهنمایی که درک آن خیلی آسان نیست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

serious allegations: 1. ارائه ادعاهای جدی در مورد رفتار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

methuselah: 1. بطری شراب که هشت برابر بطری معمو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i didnt tell a soul: ۱. به هیچکس نگفتم ۲. هیچکی در جریان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

its out of this world: عجب چیز مشتیه!

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the world is your oyster now: الان دنیا به کامته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i put my heart and soul into it: تمام تمرکز ( وجودمو ) گذاشتم براش.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open up to me: سفره ی دلتو به روم باز کن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

talked someone into it: کسی را متقاعد کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cattrovert: گربه گرا کسی که ترجیح میدهد به جای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tying shoelace: بستن بند کفش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bear in mind that: ۱. اینو یادت باشه که ۲. اینو درنظر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mob wife: ( Mob wife در صنعت مد سبکی از لباس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spit on someones face: بی احترامی کردن به کسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow off steam: Blow off steam ( اصطلاح ) با کاری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the glass is chipped: لیوان لب پر شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dirty sprite: درتی سپرایت، که با نام های دیگری هم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

purple drank: ( معنی Purple drank در slang، دنیای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

applicator: اِعمالگر ( در دندان پزشکی ) برای ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont flatter your self: خودتو دست بالا نکیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont be stingy: خسیس نباش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

goochy goochy: گوگولی مگولی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

addies: کلمه ای محاوره ای برای اشاره به قرص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you should face it: باید بری باهاش مواجه بشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep face: حفظ آبرو کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whats the make of your car: 1. ماشینت چیه؟ 2. سازنده ماشینت چیه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i drive bmw: ماشینم بی ام دابلیوئه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thats a good call: چه تصمیم باحالی چه تصمیم خوبی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im calling in sick: زنگ زدم که بگم مریضم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

its your call: ۱. خودت میدونی ۲. صلاح مملکت خویش خ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to hit on someone: مخ کسی رو زدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was walking on air: ۱. از خوشحالی رو ابرا بودم ۲ تو پو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im gonna take off now: الان فلنگو میبندم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hint: 1. اشاره یا حرفی که غیرمستقیم اما و ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

progressive rock: زیرشاخه ای از موسیقی راک، متاثر از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bigger fish to fry: موارد دیگر یا مهمتری برای رسیدگی وج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we are boned: 1. کارمون ساخته اس 2. ما غرق در شرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خلیج: پیشروی بیش از حد آب دریا در خشکی را ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snow is piling up: برف در حال انباشته شدن است

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

مدال‌های محمدجواد بیرانوند