محمدجواد بیرانوند - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im out of words: دیگه حرفی ندارم

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gut up help me: پاشو کمکم کن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

its pouring outside: بارون شدید میاد

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

its drizzling outside: داره نم نم بارون میاد

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im huge on art: من عاشق هنرم

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

potato potahto: چه حسن کچل، چه کچل حسن ( فرقی ندار ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have some tea: میخوام غیبت کنم!

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you sneaky: اِی موذی

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you fool: اِی احمق

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you perv: اِی منحرف

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you naughty: ای بدذات یا ای شیطون

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marry somebody off: کسی را شوهر دادن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

its okay by me: از نظر من اشکالی نداره

٧ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

does it come in black: مشکیشم دارید؟ ( تو فروشگاه موقع خری ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im a okay: من خوبم

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lets dig in: بیا بزنیم تو رگ

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you cant hold a candle to me: در حد من نیستی

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i ate humble pie: غلط کردم

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im in a pickle: ۱. من تو مخمصه ام ۲. من مشکل دارم ۳ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be as cool as cucumber: خونسرد باش

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something is giving: فلان چیز خیلی خوبه. مثلا؛ This out ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are so phat: تو خیلی جذابی

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

his breath stank of garlic: دهنش بوی گند سیر میداد

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تکنوفایل: علاقه مند به تکنولوژی خوره ی تکنولو ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nice gal: یک اصطلاح عامیانه برای اشاره به دخت ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

woke: ( Adjective ) Woke 1. از نظر اجتماع ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

broad hints: اشاره های گسترده، واضح و شفاف

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

awkward situation: موقعیتی که قرار گرفتن در آن سخت یا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rambling speech: سخنرانی پر سر و صدا، طولانی و گیج ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heavy hints: اشاره یا راهنمایی که درک آن بسیار س ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trip stacking: کلمه ای ترویج یافته، بین افرادی که ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

PM: 1. کوتاه شده ی post meridiem، به فا ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

isopod: نوعی خرخاکی، آیسوپادا راسته ای از ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

microscope slide: لام میکروسکوپ: قطعه ای شیشه ای یا پ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شت تست: یه دستیِ زنانه: سوال های بسیار چالش ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

portfolio purchasing: به معنی خرید مجموعه ای از دارایی ها ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دماغه: پیشروی بیش از حد خشکی در دریا را دم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

okay boomer: عبارتی که برای پاسخ دادن به چیزی که ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crossfaded: چتِ مست

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

day room: شخصی که سطح پایین است یا چیزی ابتدا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dap: زدن به قدش یا دست دادن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

egirl: اصطلاحی که در شبکه ی مجازی TikTok ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thumper: تفنگ ( محاوره ای )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jawn: تفنگ ( محاوره ای )

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gat: تفنگ ( محاوره ای )

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pulitzer prize: جایزه پولیتزر، جایزه ای در روزنامه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

شیت تست: تلفظ صحیح این عبارت شِت تست میباشد. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

addy: ۱. کوتاه شده یAddress ( آدرس ) ۲. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bde: کوتاه شده ی Big dick energy معنی: ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bed rot: گذراندن مدت زمان طولانی در رختخواب، ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vegas baby: بعضی توریستا وقتی میرسن به ایالت، ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take over that car: سبقت بگیر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you feel me: کوتاه شده ی: You know how im feelin ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you follow: کوتاه شده ی: ?Do you follow me افرا ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lamb chop: 1. اصطلاحی در زبان عامیانه که برای ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ting: ۱. خانم جذاب و دلفریب ( در لحجه بری ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

issued a statement: بیانیه رسمی ارائه داد

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

precious work: کار گرانبها

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to make a boo boo: دسته گل به آب دادن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

to sell: دسته گل به آب دادن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he sold: دسته گل به آب داد ( مذکر )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im stunned: من متعجم من حیرت زده ام

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is no shot: اصلا امکان ندارد

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need to ponder: باید سبک سنگین کنم باید بهش فکر کنم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont make a mess: ریخت و پاش نکن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont let yourself go in the zone: تو هپروت نرو یا رو کارت تمرکز کن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was in the zone: تو هپروت بودم یا تو باغ نبودم ( ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

youre pushing it: خیلی رو مخی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are pushing it: خیلی رو مخی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a pain in the neck: خیلی رو مخی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont drag me into this: پای منو وسط نکش

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do not drag me into this: پای منو وسط نکش

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

were in the same wavelength: باهات موافقم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we see eye to eye: باهات موافقم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i concur: باهات موافقم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im in accord: موافقم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i concent: موافقم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is slander: این یه تهمته

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

say on god: بگو به خدا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont ever try me: باهام در نیفت

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont make excuses: بهونه نتراش الکی بهونه نیار بهونه ن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your shirt is inside out: لباستو برعکس پوشیدی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your glasses are upside down: عینکتو وارونه زدی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your hat is backwards: کلاهتو برعکس سرت کردی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im grateful for your support: از حمایت شما سپاسگزارم یا ممنونم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your thoughtfulness means a lot to me: خوش فکری شما برایم ارزشمند است

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you give me a scoop: میشه منو برسونی؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you scoop me: میشه منو برسونی؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is a big dog: اون سگ قدریه یا اون سگ خیلی خوبیه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big dawg: سگ خیلی خوبیه یا سگ قَدَریه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

his dogs are out: انگشتای ( پاش ) از جورابش زده بیرون

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fruit loops: لواشک

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sour orange paste: رب نارنج

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dried sour cherry: آلبالو خشکه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are getting on my nerves: رو اعصابمی یا داری اعصابمو خرد میکن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make sure your buckled up: کمربندت رو ببند

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strap on your seat belts: کمربند ایمنیتو ببند

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monolithic: یکپارچه ( در علوم رایانه ) به این م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard fried egg: نیمرو

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easy fried egg: نیمرو عسلی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easy boiled egg: تخم مرغ پخته عسلی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

athletic director: مسئول ورزش مدیر ورزشی معلم ورزشِ کل ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cafeteria staff: مسئول تغذیه ( در مدرسه ) کارکن قهو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

security staff: مسئول امنیت

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nursery chair: صندلی شیردهی ( صندلی مخصوص مادران ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

formula feed: شیر خشک

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diaper change: تخت تعویض پوشک ( تخت خیلی کوچکی به ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

baby play ground: یک اسباب بازی که زمین بازی ( محدوده ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from my prespective: از نظر من

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

according to my understanding: از نظر من

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yeah no: نه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yeah no yeah: آره

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no yeah no: نه، اصلا امکان نداره

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yeah yeah yeah: الکی نگو

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is under my possession: این مال منه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have ownership of this: این مال منه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a light bulb goes on in head: شخص ناگهان با یک ایده، بینش، مکاشفه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im running on empty: خسته ام

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feeling a bit drained: خسته ام

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im out of steam: خسته ام

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im on my last leg: خسته ام

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im spent: خسته ام

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shut your pie hole: دهنتو ببند گاله رو ببند

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit the mute: دهنتو ببند حرف نزن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tongue in your pocket: خفه خون بگیر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quit yapping: زر نزن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cause of concern: علامت خطر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bill gatesive: گرون یا گرونه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wallet buster: گرون

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arab money: وقتی به چیزی اشاره یا نگاه کنید و ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thanks oclock: ممنونم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spank you: ممنونم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thankawoo: ممنونم متشکرم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shmanx a lot: خیلی ممنونم یا متشکرم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what are you waffling about: چی از خودت درمیاری؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what are you yapping about: چی از خودت درمیاری؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what are you chatting about: چی از خودت درمیاری؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just cut it out: 1. بابا بس کن 2. دهنتو ببند

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thats a rip off: ۱. خیلی گرون داره حساب میکنه ۲. پول ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont pick your nose: دست تو دماغت نکن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont pick on your friend: دوستتو اذیت نکن

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

usual spot: پاتق، جایی که فرد/افرادی خاص معمولا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

uncertainly: عدم قطعیت مطمئن نبودن بلاتکلیفی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

truth will come out: حقیقت برملا میشه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

viloxazine: نام یک دارو است که در درمان اختلال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

scientific misconduct: سوء رفتار علمی: نقض قوانین استاندار ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i cant complain: خداروشکر میگذره ( پاسخی احوالپرسی د ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

its been chill: راحت میگذره ( پاسخ How are you در ل ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hook a brotha up: یه لطفی در حقم بکن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cover for me: یه لطفی در حقم بکن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ima owe you big time: یه لطفی در حقم بکن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

holla at me: سلام

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is sick: اون خیلی خفنه! ( مذکر )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she is sick: اون خیلی خفنه! ( مذکر )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

someone is cooking up storm: کسی که خیلی خوب آشپزی میکند

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is locked in: تمام تمرکزش رو کاریه که داره انجام ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she is locked in: تمام تمرکزش رو کاریه که داره انجام ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im feeling down: حالم خوب نیست

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your zipper is open: زیپت بازه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

head buster: قلدر. کسی که به دیگران زور میگوید ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn off the ac: خنک کننده یا ( کولرو ) خاموش کن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hi diddly ho: سلام!

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank you for calling pizza hot: سلام!

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

leaked document: 1. مدرک فاش شده 2. مدرک درز پیدا کر ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

being productive: سازنده بودن ، پربارتر شدن ، یادگیری ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phontana: تلفن همراه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

celly: تلفن همراه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dog machine: داگ مِشین: سورتمه سواری با سگ، ورزش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go break a leg: برو بترکون! یا موفق باشی

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

a subtle hint: راهنمایی که درک آن خیلی آسان نیست

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

serious allegations: 1. ارائه ادعاهای جدی در مورد رفتار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

methuselah: 1. بطری شراب که هشت برابر بطری معمو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i didnt tell a soul: ۱. به هیچکس نگفتم ۲. هیچکی در جریان ...

٨ ماه پیش

مدال‌های محمدجواد بیرانوند