محمدجواد بیرانوند - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gutta percha points: این ماده برای پرکردن کانال آماده شد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coltosol: یک ماده پرکننده موقت و بدون یوجینول ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eugenol: یوجینول: غلظت کم این ماده اثرات ضد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

denture stomatitis: یک اختلال رایج که بر روی استفاده کن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

someone filled you with admiration: کسی با کارهایش باعث شود شما سرشار ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emacs: یک نرم افزار ویرایش متن که توسط جام ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

erl: ERL یک سرواژه است: Electronic Resea ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all better: کاملا خوب شدی؟

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corpus linguistics: شاخه‏ ای از زبان شناسی که در آن با ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

its beneath my dignity: در شان من نیست

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the semmelweis reflex: استعاره ای از رد شواهد جدید یا دانش ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hidradenitis suppurativa: هیداردنیت چرکی یک بیماری پوستی است ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sapiosexuality: Sapisexuality به این معناست که فرد ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

someones sauntered into the room: یک نفر خرامان خرامان وارد اتاق میشو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

move your butt: راه بیفت

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

savory snacks: دهنگیره نمکی . Snack:دهنگیره یا هم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

goblin mode: حالت تمرکز و بهره وری شدید، معمولاً ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

jomo: کوتاه شده ی joy of missing out میبا ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have come up with an idea: من یه ایده دارم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i deem: فکر کنم یا به نظر من

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im utterly convinced that: من مطمئنم که. . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i weighted pros and cons: ۱. تصمیم گرفتم. . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it strikes me that: به نظر من که. . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

must be though huh: مترادف ?How are you چطوری؟ چه خبر؟

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

youre so corny: خیلی کث نمکی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we dont fit each other: ما به هم نمیایم ما به درد هم نمی خو ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

applicator: اِعمالگر ( در دندان پزشکی ) برای ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

packman: 1. فروشنده ی دوره گرد، فروشنده ای ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pulpitis: التهاب مغز دندان: وقتی باکتری ها از ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

place lag: اصطلاحی است که برای توصیف احساس نات ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

american council on education: نهاد پژوهشی - آموزشی آمریکا: با مطا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obon: جشنی بودایی - شرقی در یادبود نیاکان ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i want to eat your pancreas: معادل فارسی: میخوام جگرتو بخورم ( ج ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

old bon: جشنی بودایی - شرقی در یادبود نیاکان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sitting out of doors: در فضای باز نشستن. همینکه در فضای ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

polywood: چوب پلاست: کامپوزیت های چوبی پلاست ...

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

penile pulse volume recording: آزمایشیست که برای بررسی علل اختلال ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go mingle: چرخیدن و صحبت با افراد دیگر در یک ر ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

people from all walks of life: همه ی اقشار جامعه ( منظور از همه ی ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

audio intercom: 1. دستگاه مخابره شنیداری 2. آوابَر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the call is getting fuzzy: تماس در حال مبهم شدن است صدات قطع و ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the cheese is moldy: پنیر کپک زده است

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the milk is spoiled: شیر ترش شده شیر خراب است

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the bread is stale: نان بیات شده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the tomato is rotten: گوجه فرنگی گندیده است

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the water is stagnant: آب مونده اس

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the banana is mushy: موز فاسد شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heket: الهه ای مصری با سر قورباغه که تجسم ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sensible dress: لباس معقول: لباسی که به جای داشتن ظ ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sensible shoes: کفش هایی که به جای داشتن ظرافت و جذ ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

putting forward a point of view: مطرح کردن یک دیدگاه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i object to: من اعتراض دارم ( حقوقی در دادگاه و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tribal scarification: خراش دادن قبیله ای، که اغلب در فرهن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ignition tube: لوله آزمایشی که ممکن است روی شعله آ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bullish market: بازار صعودی توضیح: بازار صعودی را ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bearish market: بازار نزولی توضیح: بازار نزولی به ا ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

u boat base: پایگاه هایی که زیردریایی های نازی د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

l rizz: 1. کسی که خودسرانه حرف می زند، یا م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

record producer: موسیقیدانی است که علم کافی درباره ی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disapproving look: نگاه مخالفت آمیز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cylinders: 1. سیلندر قسمتی از موتور خودرو است ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give your blessing to something: با چیزی موافقت کنید

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fast gas: یک سیلندر شارژر کِرِم یکبار مصرف که ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

binge eating: اختلال روانشناسی بینج ایتینگ یا پرخ ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

poets day: اغلب کارمند های اروپایی به جمعه ها ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tech neck: گردن دردی که افراد ممکن است در نتیج ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

don't relish the thought: 1. در مخیلاتم نمیگنجد 3. دوست ندارم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

constant criticism: انتقاد مدام انتقاد پیوسته

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shit eating grin: یک اصطلاح انگلیسی غیررسمی است که بر ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

دم غنیمتی: دم غنیمتی یک ویژگی شخصیتی است، افرا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

had a row: بحث و جدل یا دعوا داشتن ( بحث و جدل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arouse someone's interest: برانگیختن علاقه ی کسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hopes are dashed: امید ها از دست رفته است

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

microscope slide: لام میکروسکوپ: قطعه ای شیشه ای یا پ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

play stock market: سرمایه گذاری در بازار بورس

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

resident evil: اقامتگاه شیطان نام یک بازی ویدئویی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

video intercom system: 1. دستگاه مخابره دیداری - شنیداری 2 ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aiphone brand: نام برندی ژاپنی که فعالیتش را از 19 ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

replica: 1. مدل 2. ماکت: ماکتِ چیزی مانند مج ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

individual lexical items: واژه های مستقل

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bow wow: فریاد زدن؛ سر و صدا پارس کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

petty case: پرونده های خلاف جزئی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut it off: قطعش کن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tired of something: سر رفتن حوصله از چیزی خسته شدن از چ ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

capricorn: برج جدی دهمین علامت طالع بینی در زو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pastry: یک نوع شیرینی، ماده ی غذایی شیرین ک ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come over: به کسی سر زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خلیج: پیشروی بیش از حد آب دریا در خشکی را ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

praises the heavens: خداروشکر

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

petty case: پرونده های خلاف جزئی

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grr: برای ابراز خشم یا عصبانیت استفاده م ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nothing comes for free: هر چیزی بهایی داره

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cotton wool: پشم پنبه شامل الیاف ابریشمی مانند م ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bitterly: 1. ابراز احساس به گونه ای که احساسا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

algorithm: رَوَندنما

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nice you done: کارت حرف نداشت

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i dont buy that: معنی در حالت عادی: من آن را نمیخرم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i went too far: زیاده روی کردم

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cut somebody down: کسی را خرد کردن

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

الحربا: آفتاب پرست: مارمولک های درشت اندام، ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

copypasta: از این کلمه می توان برای اشاره به ع ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

publishing house: انتشارات

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

PM: 1. کوتاه شده ی post meridiem، به فا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

make observations: اظهار نظر بر اساس چیزی که فرد دیده، ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

offset: 1. جبران کردن 2. خنثی کردن ( چیزی ) ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cygnus: 1. یکی از اولین شرکت های کامپیوتر ک ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

salty: Salty ( میتواندقیدی در زبان عامیانه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drip: Drip ( صفت ) : لباس یا ظاهر شیک و س ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deplatforming: فرآیند حذف یک فرد یا سازمان از یک پ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

trip stacking: کلمه ای ترویج یافته، بین افرادی که ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

military intelligence: یک رشته ی نظامی که از روش های جمع آ ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

council: نهاد

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sigma: یک دسته بندی شخصیتی برای مردان با و ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

broad hints: اشاره های گسترده، واضح و شفاف

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

melted feelings: احساساساتی که به یکباره نسبت به کسی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a team of experts: 1. تیمی مجرب 2. یک تیم از کارشناسان ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strongly object to: به شدت به چیزی اعتراض داشتن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

universal condemnation: 1. محکومیت همگانی 2. محکومیت جهانی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٥ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wholesale condemnation: محکومیت گسترده ( وقتی تقریبا همه یک ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sheffield: شهر و کلان شهر مستقلی در شمال انگلس ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blunt: بلانت سیگاری است که سوراخ و با حشیش ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shit test: یه دستیِ زنانه: سوال های بسیار چالش ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cross section: یک نما یا نقاشی که نشان می دهد داخل ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drunk on someone: از احساسی که به کسی دارید هیجان زده ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flatly contradict: 1. مخالفت کردن به صورت کاملا قطعی و ...

٥ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spook someone: ترساندن کسی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crazy as cock: واقعا ترسناک

٥ ماه پیش

مدال‌های محمدجواد بیرانوند