آرمان بدیعی - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revealing: ۱. افشاگرانه. اشکار کننده. حاوی اطل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cyber harassment: مزاحمت سایبری. ایذا و اذیت سایبری م ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plausible: 1. موجه. قابل قبول. پذیرفتنی. معقول ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plundering: غارتگر ( صفت است ) مثال: He was th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

headship: ۱. ریاست. دوره ریاست ۲. مدیریت مدرس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wolf like: گرگ صفت مثال: It’s a bloodthirsty ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slithery: لغزنده. لیز مثال: the roads are sli ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marcher: ۱. تظاهرکنندگان. راه پیمایان ۲. رژه ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pros and cons: نقاط قوت و ضعف. جنبه های مثبت و منف ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

desegregated: بدون تبعیض نژادی مثال: a desegregat ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monumental: ۱. یادگاری. یادبود ۲. جاویدان. ماند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contend: ۱. رقابت کردن. مسابقه دادن ۲. مبارز ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decimate: ۱. نابود کردن. از بین بردن. تلفات س ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

construct: ۱. ساختن ۲. بنا کردن. احداث کردن ۳. ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yemen republic: جمهوری یمن مثال: Hundreds of people ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

myanmar: میانمار. ( مربوط به ) میانمار. میان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

north korea: کره شمالی مثال: This was a month wh ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

medal winning: مدال آور. پر مدال مثال: Another poi ...

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non tactical: غیر تاکتیکی مثال: Suppose you retre ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lamprey: مارماهی مکنده مثال: fossil represen ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

revolutionary guard: سپاه پاسداران مثال: Both the statem ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign backed: مورد حمایت خارجی مثال: In other wor ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

laboratory reared: آزمایشگاهی. آزمایشی. ( در آزمایشگاه ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cluttered: انباشته {از}. پر {از}. مملو {از} ۲. ...

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

masonic: ( مربوط به ) فراماسونری مثال: a Mas ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

water main: مثال: First, disconnect the boiler ...

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well guided: مثال: All praise is due to God, Lor ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

graven: 1. حک شده 2. تراشیده ( شده ) مثال: ...

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

picket line: صف اعتصابیون. صف پیش قراولان اعتصاب ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chocolatey: شکلاتی مثال: A warm chocolatey dess ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

constitutionalist: مشروطه خواه مثال: They neglected th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frustrated: ۱. ناکام. شکست خورده ۲. مایوس. نومی ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stack: ۱. کپه. پشته. توده ۲. {تفنگ} چاتمه ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

track event: مسابقه دو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

short temper: تندخویی. اخلاق بد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

realign: ۱. مسیر{چیزی را} تغییر دادن. ۲. مجد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shaving foam: کفِ ریش. کف مخصوص ریش تراشی مثال: P ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self maid: خود ساخته مثال: He is a self - maid ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kuwait: مثال: She hoped sanctions would suf ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inter parliamentary: بین المجالس. بین پارلمانی مثال: Or ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

botanic: گیاه شناختی. ( مربوط به ) گیاه شناس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kenya: کشور کنیا مثال: Kenya's striking la ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

islamic taxe: وجوهات شرعی{مثل خمس و زکات و فطریه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

imam's share: سهم امام {یکی از وجوهات پرداختی واج ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

penal: 1. کیفری. جزایی 2. کیفر دار. مشمول ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distorted: ۱. از شکل افتاده. بد ریخت ۲. کج. کج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

far fetched: ۱. بعید. دور از ذهن. دور از واقع ۲. ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pbut: مخفف peace be upon them به معنی �سل ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

codeine: کودئین مثال: he injected a dose of ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spaniel: سگ اسپانیل مثال: the spaniel licked ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

operatic: اپرایی. ( مربوط به ) اپرا مثال: the ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

baritone: باریتون ( صدای متوسط مرد. میان تِنو ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plagiarized: به سرقت رفته مثال: Professors are a ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

half timbered: ( معماری ) اسکلت چوبی. الوار و گچی ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mainsail: ( کشتی ) بادبان اصلی مثال: we hoist ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mystic: ۱. سری ۲. غیبی ۳. مرموز. اسرارآمیز ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

taxable: مشمول مالیات مثال: taxpayers often ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flash gun: ( عکاسی ) فلاش خودکار مثال: we sell ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manipulative: عوام فریب. فریب کار ۲. عوام فریبانه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

father time: پدر زمان مثال: the hourglass is the ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

franc: فرانک ( واحد پول فرانسه و سوئیس و ب ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

countryman: 1. روستایی 2. هم وطن. هم میهن مثال: ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tunisia: {کشور} تونس مثال: Tunisia is a land ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inclusion: ۱. {عمل} گنجاندن. وارد کردن ۲. شمول ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perfectionist: ۱. کمالگرا ۲. آدم وسواسی ۳. کمال گر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

weathercock: 1. ( وسیله ) بادنما 2. آدم دمدمی 3. ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

downside: ۱. سیر نزولی ۲. جنبه منفی. نقطه ضعف ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kingly: ۱. شاهانه. شاهوار ۲. سلطنتی مثال: T ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

navigate: ۱. جهت یابی کردن ۲. {کشتی یا هواپیم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

torah: تورات مثال: He put it in the ark wi ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tajik: تاجیک. تاجیکی مثال: He is a famous ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

volt: ولت مثال: V stands for volts �V� ب ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wither: ۱. پژمرده کردن. خشک کردن ۲. پژمرده ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

religious secular: سکولار مذهبی {به افراد مذهبی گفته م ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ploughshare: تیغة خیش. تیغة گاو آهن مثال: Beat s ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deaf mute: کر و لال مثال: At first I didn’t kn ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non autistic: بدون ابتلا به اوتیسم مثال: Jim Sinc ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sanitarium: آسایشگاه مثال: We can’t defend of ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leftist: چپی، چپ گرا مثال: It was really jus ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

practicalities: واقعیات. امور عملی مثال: We only th ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rabbinic: ( مربوط به ) خاخام یا خاخام ها مثال ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

defrauder: متقلب. فریبکار. گول زن مثال: Woe to ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whereat: ( قدیمی ) در آن هنگام، ( در وقتی ) ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overwhelmed: دلواپس، آشفته، مضطرب. متاثر ، شوکه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intercessor: میانجی، شفیع، شفاعت کننده مثال: So ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vier: رقیب. رقابت کننده مثال: For such le ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

effusing: جهنده. بیرون ریزنده مثال: He was cr ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god wariness: دکتر علی قلی قرائی در ترجمه قرآن خو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god wary: دکتر علی قلی قرائی این اصطلاح را در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forenoon: ۱. صبح ( از طلوع آفتاب تا ظهر ) ۲. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overspread: بسط یافتن، پهن شدن، روی چیزی گستردن ...

١ سال پیش

مدال‌های آرمان بدیعی