👾 - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

manor: ملکی که به هتل تبدیل شده!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

manor: ملکی که به هتل تبدیل شده!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

double decker bus: اتوبوس دو طبقه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

double decker bus: اتوبوس دو طبقه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ancient: Ancient Native people مردم بومی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

converted: تبدیل شده تبدیل کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take out: Take out دور ریز I save my take_o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wimpy: A wimpy kid یه بچه چلمن اسم فیلم و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grumpy: کج خلق بدقلق bad tempered

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

advertisement: پیام بازرگانی میشه commercial این آ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

textese: زبان پیامکی پر از اسلنگ ( slang یعن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

body to body: یک به یک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

body to body: یک به یک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

toss: My father tossed me very often, whi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out: People who have the guts to ask the ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

depersonalized: To depersonalize something is to tr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

depersonalized: To depersonalize something is to tr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vital organ: Vital organs like brain and heart

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vital organ: Vital organs like brain and heart

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jealously: Envy and jealously are different. T ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jealously: Envy and jealously are different. T ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

envy: Envy and jealously are different. T ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bathroom stall: غرفه یا اتاقک هایی که در دستشویی ها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bathroom stall: غرفه یا اتاقک هایی که در دستشویی ها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as dead as a doornail: خیلی وقته مرده هفت کفن پوسانده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as dead as a doornail: خیلی وقته مرده هفت کفن پوسانده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nothing beats it: ردخور نداره حرفی توش نیست A:She is ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

towel bar: Towel rail

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

towel bar: Towel rail

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stool: End table

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

withdrawn: منزوی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

misophonia: Hypersensitive to sound specially h ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misophonia: Hypersensitive to sound specially h ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sneakers: Runners کفش دو کفش ورزشی کفش فوتبال ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pumpkinhead: بی مخ Heads without brains

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pumpkinhead: بی مخ Heads without brains

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nursery: Nursery جاییه که یه مدت کوتاهی می ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nursery: a place where young children and ba ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ripped jeans: شلوار لی پاره پوره و رنگ و رو رفته ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ripped jeans: شلوار لی پاره پوره و رنگ و رو رفته ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

5 o'clock shadow: Short beard stubble on a man's face ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roomy: Room_mate. Someone sharing a room o ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stg: Swear to God

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stg: Swear to God

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

firm: محل کار دفترکار Office

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exhausted: Extremely Tired

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get a hold of: دسترسی پیدا کردن به کسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

constant: مدام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in addition: در ضمن،

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gown: لباس شب زنانه لباس مخصوص فارق التحص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hoover: جاروبرقی کردن Vacuum

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

messenger: Mohammad the messenger of God محمد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

messenger: Mohammad the messenger of God محمد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

accomplished: خبره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ice cream sandwich: بستنی نونی ( مثل بستنی زعفرونی نونی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shimmy: یه مدل رقصیدنه، تکون دادن شونه ها ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shimmy: یه مدل رقصیدنه، تکون دادن شونه ها ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bloated: انقد بخوری تا معده ات باد کنه I'm ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wet blanket: A debbie downer ضدحال Someone who b ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a debbie downer: ادم ضدحال Wet blanket Someone who ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a debbie downer: ادم ضدحال Wet blanket Someone who ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good egg: An honest person

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a good egg: An honest person

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clerk: کسی که پشت پیشخوان ( باجه ) هست و م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dumb: کله خر خنگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pour: To rain very heavily To rain cats ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have something to do with: دخلی داشتن دخالتی داشتن Did that l ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cliff: صخره های مرجانی!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheesy: We use this slang when sth has a Ve ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

teepee: یه چادر سرخپوستی با قد بیش از پنج م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

teepee: یه چادر سرخپوستی با قد بیش از پنج م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burned out: بی رمق To get burned out خسته شدن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

runwater: اب جاری ( وقتی شیر اب رو باز میکنیم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

runwater: اب جاری ( وقتی شیر اب رو باز میکنیم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scrooge: Don't be scrooge Don't be stingy

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrooge: Don't be scrooge Don't be stingy

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ever after: تا ابد تا اخر عمر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drop somebody off: رسوندن کسی با ماشین به جایی که طرف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fly back: Flew back home Touchstone3 page68 ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

happily ever after: تا ابد به خوبی و خوشی. . . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

long distance relationship: به رابطه بین دو یا چند نفر که در فا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

long distance relationship: به رابطه بین دو یا چند نفر که در فا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in my understanding: اون جوری که من فهمیدم تا جایی که من ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in my understanding: اون جوری که من فهمیدم تا جایی که من ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get down: بتمرگ😂🙊 Get yo ass down Sit yo as ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cloth diaper: پوشک پارچه ای نوزاد از جنس کتان و پ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cloth diaper: پوشک پارچه ای نوزاد از جنس کتان و پ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

homesick: دلتنگ خانواده، وطن به اصطلاح دلش پر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tough guy: Strict سخت گیر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to hold on tight to someone: سفت بغل کردن محکم بغل کردن When I' ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to hold on tight to someone: سفت بغل کردن محکم بغل کردن When I' ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

break room: اتاق استراحت در بیمارستان ها و دیگر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break room: اتاق استراحت در بیمارستان ها و دیگر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't fall for it: گولشو نخور To fall for something or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

don't fall for it: گولشو نخور To fall for something or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let alone: I don't even eat meat let alone a f ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wasteful: اسراف کار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wasteful: اسراف کار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flash flood: سیلی که به خاطر باران شدید و سنگین ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های 👾