👾 - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

burned out: بی رمق To get burned out خسته شدن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have something to do with: دخلی داشتن دخالتی داشتن Did that l ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

giddy: Dizzy گیج

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

civil: با فرهنگ با شعور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheer up: سرحال شدن سرحال اوردن کسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

troop: سرباز Soldier

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sidewalk: Pavement

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pavement: cobblestone Sidewalk

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give in to temptation: To give in to temptation تسلیم وسوس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give in to temptation: To give in to temptation تسلیم وسوس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rather: I'm rather busy یه خورده سرم شلوغه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hypocrisy: ریاکاری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lastly: در اخر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

refrence: دایره المعارف یا منبع Reference bo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

refund: No refunds هیچ استردادی در کار نیست

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

read them and weep: The phrase “read 'em and weep” is o ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fellow: Fella رفیق folk

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let your freak flag fly: Idiom that refers to the moment whe ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let your freak flag fly: Idiom that refers to the moment whe ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tempting offer: پیشنهاد وسوسه کننده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tempting offer: پیشنهاد وسوسه کننده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rape: To rape sb

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

junk removal: ماشین جمع آوری و حمل زباله

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overstep the bounds: پا از گلیم دراز کردن I don't want ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overstep the bounds: پا از گلیم دراز کردن I don't want ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yuck: اییییی اشاره به یه چیز منزجر کننده ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notify: ?Why didn't you notify us چرا بهمون ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bumper to bumper: long closed lines of cars وقتی دو ی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bumper to bumper: long closed lines of cars وقتی دو ی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intoxicate: نشئه شدن ( الکل یامواد مخدر دارو ها ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoot: To hit sth from far away

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be good with something: He is good with boats او کار با قا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rector: Parson

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

medical practitioner: a medical practitioner یک پزشک متخص ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

medical practitioner: a medical practitioner یک پزشک متخص ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

preview: نگاه کلی ( به متن ) یعنی قبل خوندن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

barf: Puke, throw up, vomit

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't get it twisted: Dont get it wrong اشتباه نکنید اشت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mechanism: عملکرد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

case: شخص مورد نظر ( نمونه )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stay clear of: برحذر بودن از چیزی یا کسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

home intruder: متجاوز حریم شخصی شخصی که بی اجازه و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold up: To stand To tolerate I can't take t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hood: مخفف Neighborhood محله

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ivory: شیری ، سفید مایل به زرد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

track: پیست مسابقه زمین مسابقه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bulletin board: تابلو پونزی😁

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

billie: شخصی که اراده پولادین ( قوی ) دارد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

billie: شخصی که اراده پولادین ( قوی ) دارد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck off: Get lost=piss off=fuck off

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

read the room: To use one's intuition to analyze t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

read the room: To use one's intuition to analyze t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give up on: to despair of seeing

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ceruse: بزک دوزک سرخاب سفیداب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tomboy: دختری که مثل پسر ها رفتار میکنه لبا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kisii: نام قبیله ای در کنیا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come along: همراهی کردن Accompany

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pervert: منحرف

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ripper: 1 ) قصاب butcher 2 ) بشکاف🧵🧶از لو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jack the ripper: جک قاتل یا جک قصاب ( به انگلیسی: Ja ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jack the ripper: جک قاتل یا جک قصاب ( به انگلیسی: Ja ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blackmail: اخاذی، باج گیری، حق السکوت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

low key: She low key looks like natalie port ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

timbits: همون دوناته ولی توپی شکله و به دو ر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

timbits: همون دوناته ولی توپی شکله و به دو ر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mildly: یکم Im mildly disturbed

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glizzy: A Glizzy is a handgun. A Glizzy is ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glizzy: A Glizzy is a handgun. A Glizzy is ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slip up: از دهنم در رفت I slipped up and tol ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dry: A glass of dry red wine, please بدو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gas pipe: لوله ی گاز

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gas pipe: لوله ی گاز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brady bunch: A large number of children in a fam ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hoverboard: سِگ وِی بدون دسته اسکوتر برقی بدون ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tin pot: سطل کوچیک قوطی!!!

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

god willing: خدا کنه. . A: I will give it back ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

buzz in: to allow someone to enter a door t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

buzz him in: to allow someone to enter a door t ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

decaf: Decaffeinated Without caffeine

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dog tired: Exhausted

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dismal: Murky

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

haste: فوری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrubbed: تر و تمیز

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sherbet: Sherbet lemon شربت لیمو

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sherbet: Sherbet lemon شربت لیمو

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fee: Cost

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

step up step up: بشتابید؛بشتابید. . . .

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

step up step up: بشتابید؛بشتابید. . . .

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ex student: دانش آموز اسبق I've been teaching E ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ex student: دانش آموز اسبق I've been teaching E ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i hope so: God willing خداکنه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clownery: دلقک بازی لودگی Clownish

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clownery: دلقک بازی لودگی Clownish

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clownish: Clownery دلقک بازی لودگی مسخره بازی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be sunk: به فنا رفتن to be in a bad situatio ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to be sunk: به فنا رفتن to be in a bad situatio ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tbf: To be fair خداییش، ناموسا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rub it in: نمک به زخم پاشیدن اشتباهات کسی رو ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cameo: تَک جـِلوه یا کمیو ( به انگلیسی: ca ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coon: Offensive =The N word

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harbour: Harbor A safe place پناهگاه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backbite: To talk behind someone To criticiz ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drag into something: Don't drag me into this

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draw off: Suck

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sack: To get fired

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sack off: phrasal verb. sack off | sack off s ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catnip: سنبل الطیب valerian یا همون علف گر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mind fuck: Anything that fu*s your mind with i ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no biggie: Not a big deal

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what's eating you: What's bothering you

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get out of here: Gimme a break

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tolerate: Stand I can't stand it anymore Can' ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pile: A lot

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cheers: موفق باشی ( به سلامت ) برای اتمام ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hang together: مرتبط بودن دو موضوع

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hang together: مرتبط بودن دو موضوع

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ottoman: Ottoman 1 ) عثمانی Ex:ottoman slap ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ottoman slap: هم یه اصطلاحه هم یه نقل قول راجبش ه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ottoman slap: هم یه اصطلاحه هم یه نقل قول راجبش ه ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

derpy: Informal/slang/adjective Foolish, s ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

derpy: Informal/slang/adjective Foolish, s ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cat's among the pigeons now: Phrase/British آشوبه ( غوغاست ) ، چ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

batty: Insane, mad, crazy, nuts, demented

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dementor: 🔴A person who drives you crazy. � ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drenched: غرقِ. . . . خیسِ. . . غوطه ور در. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

my ass: be ye varam be jahannam be darak

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

serendipity: کشف غیر منتظره

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dryness: ( این ) شراب به اندازه کافی فاقد شک ...

١١ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

physical education: P. e. or physical education

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

physical education: P. e. or physical education

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frustrating: تخریب کننده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

surf: Surf the net

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kindergarten: Infant school

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clock strike: ضربه ( دینگ دینگ ) ساعت در ساعت دوا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clock strike: ضربه ( دینگ دینگ ) ساعت در ساعت دوا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

strike: Clock strike دینگ دینگ ساعت در ساعت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

polyglot: Polyglot رو به کسی میگن که به بیشتر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

polyglot: Polyglot رو به کسی میگن که به بیشتر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hyperpolyglot: مسلط به بیش از دوازده زبان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

climb out: خارج شدن از جایی مثلاi climb out of ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

environmentally friendly: دوستار محیط زیست

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

environmentally friendly: دوستار محیط زیست

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hot air balloon: بالون هوای گرم ( نوعی بالون برای هو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hot air balloon: بالون هوای گرم ( نوعی بالون برای هو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

running late: Example:I'm running a bit late معنی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

running late: Example:I'm running a bit late معنی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cardboard box: جعبه مقوایی /جعبه کارتونی ( از جنس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

e reader: موبایل یا تبلت هوشمندی که تنها برای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i freaked: I bet

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bun: Bun بستن مو ( به شکل دونات یا کروی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sleep late: دیر به خواب رفتن یا تا دیروقت بیدار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

DM: Direct message

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

DM: Direct message

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct message: Dm

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

direct message: Dm

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sneakers: کفش فوتبالی Runners

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pull an all nighter: شب بیدار ماندن و سخت درس خواندن و ی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

poke out: ( از حدقه ) بیرون زدن my eyes was p ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gassing up: گاز گرفتن ( پاچه گرفتن )

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a good egg: An honest person Good egg is a frie ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you are a good egg: An honest person Good egg is a frie ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stingy: 1_فردی که نیش و کنایه میزنه ( برمیگ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

compatible: کسی که خودش رو با شرایط موجود وفق م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brainiac: Supergenius

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pack rat: کسی که ظروف پلاستیکی و. . . . را دو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

freaking: برای تاکید بیشتر رو موضوع استفاده م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wipe off: محو کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thud: صدای آرومی مثل بستن در

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thud: صدای آرومی مثل بستن در

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

possibility: تا حد امکان Don't forget about that ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

run off: در رفتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scholarship: بورسیه ( تحصیلی )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beloved: I want to spend my time with my bel ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get changed: Go wash up and get changed we are g ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

getting the door: در باز کردن I'll get the door من در ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

getting the door: در باز کردن I'll get the door من در ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

change into: لباس عوض کردن Change into your uni ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

photo identification: Photo ID شناسه عکس یک سند هویتی اس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

photo identification: Photo ID شناسه عکس یک سند هویتی اس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nowhere: I'm nowhere near ready It means م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

andes: Andes mountains بلند ترین رشته کوه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

andes: Andes mountains بلند ترین رشته کوه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go with: جور/هماهنگ/ست I must buy these high ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have an eye for color: تو انتخاب رنگ ( برای دیزاین ) خبره ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have an eye for color: تو انتخاب رنگ ( برای دیزاین ) خبره ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mountain bike: دوچرخه مخصوص کوهنوردی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mountain bike: دوچرخه مخصوص کوهنوردی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

closet: Dresser کمد کشویی هست ولی closet کم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pie: مینی کیک محتوی گوشت یا میوه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transfer student: دانش آموز انتقالی ( از یک مدرسه به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transfer student: دانش آموز انتقالی ( از یک مدرسه به ...

١١ ماه پیش

مدال‌های 👾