دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٨,٣١٤
رتبه
رتبه در دیکشنری
٥٠٢
لایک
لایک
٨٨٦
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٣٧١

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٤
رتبه
رتبه در بپرس
٧,٣٦٧
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ ماه پیش
دیدگاه
٠

هَمرُخداد: زمانیکه دو مناسبت یا رویداد با هم در یک زمان رخداده باشند. برابر انگلیسش coincident هست که آکسفورد اینگونه تعریف کرده. occurring togeth ...

تاریخ
٥ ماه پیش
دیدگاه
١

در لری بروجردی: اوسه use نمونه: ناهار هَردم اوسه وریسام. ناهار خوردم بعدش بلند شدم/برایستادم.

تاریخ
٥ ماه پیش
دیدگاه
٠

در لری بروجردی: مِرژِنگ merzheng

دیدگاه
٠

در لری بروجردی، وُرچیدن vorchidan به معنی سوا کردن، جدا کردن است. کمی کمک مادرت سبزی ورچین ( سبزی پاک کن ) .

تاریخ
٦ ماه پیش
دیدگاه
٠

در لری بروجردی گله gela برابر دانه است. برای نمونه: یه گِلَه بام وِرداشتم. برابر فارسی یک دانه بادام برداشتم.

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.