دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٦٣٢
رتبه در دیکشنری
٤,٥٤٥
لایک
٦٥
دیسلایک
٩
جدیدترین پیشنهادها
٤ سال پیش
٣
دانشمند
٤ سال پیش
٣
1 ) احساس کننده ، سهش گر، سوهش گر ( برای شخص/چیزی ) 2 ) شاخک ( جانور شناسی، به ویژه در حشرات ) 3 ) یاب گر، آزمون گر، محک ( حرف یا عملی برای فهمیدن ...
٤ سال پیش
٧
۱ ) تیز، برنده، تند و تیز ۲ ) پرسوز ( آب و هوا ) مثال برای ۱ ) The biting edge of sword ترجمه : تیغه تیز شمشیر مثال برای ۲ ) Biting cold ترجمه : سر ...
٤ سال پیش
٢
نزدیک ، خودمانی، کسی را از ته دل دوست داشتن
٤ سال پیش
٦
۱ ) باقیماندگان، بازماندگان ( انسان ) _۲ ) باقی مانده، پس مانده، بقیه ( غذا، پول، عمر و . . . ) مثال برای ۱ ) They killed half of the captives and ...
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.