تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

It's a toss - up between Angela and Daisy for the job. آنجلا و دیزی شانس برابری برای استخدام دارند.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی چیزی بر خلاف شانس کمی که دارد اتفاق می افتد. همچنین بر خلاف تصور هم معنی می دهد. She won the trophy against all the odds. او بر خلاف شانس کم ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

. I bluffed my way out of trouble با گول زدن بقیه از مخمصه نجات پیدا کردم. . She bluffed her way into that job با دروغ و دونگ توی اون کار استخدام ...

پیشنهاد
٠

بدبیاری در زندگی، وقتی روزگار با کسی بد تا می کند. He's been dealt a lousy hand Or He's been dealt a bad hand

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شوق و ذوق خود را از دست دادن.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

کار کسی گرفتن. موفقیت در کسب و کار. Her career hasn't really taken off yet.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

ره صد سال را یک شبه طی کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی را درک کردن. خود را جای کسی گذاشتن. Try to see the situation throuh my eyes.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

We're definitely Gaining ground on our main competitors. ما قطعادر حال پیشی گرفتن از رقبا ی اصلی خود هستیم.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مورد انتقاد شدید قرار گرفتن We've taken a lot of flak in the press. ما در مطبوعات مورد انتقاد شدید قرار گرفته ایم.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To be in a state of confusion I'm so busy. don't know whether I'm coming or going. خیلی سرم شلوغه. نمی دونم چی به چیه. گیج شدم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تابلو، ضایع

پیشنهاد
٧

منظورت چیه؟ در بحث و جدل به کار می رود.

پیشنهاد
٠

حسن تعبیر یا به گوییِ واژه احمق معنی : کسی ابله و کم هوش است. آی کیو پایینی دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

He's getting on a bit : یه سن و سالی ازش گذشته حسن تعبیر پیر شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

It can also mean implication

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

همچنین فردی که همیشه در پی متقاعد کردن دیگران برای پذیرفتن باور و اعتقاد خودش می باشد. فرد مژده دهنده. تحمیل سَبُک