تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - یک منطقه کوچک یا مقدار کمی از چیزی که با آنچه در اطراف آن است متفاوت است: . some of the gardens still had pockets of dirty snow in them . small ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرتب کردن، مرتب کردن مجدد ( مجموعه به هم ریخته ) به ترتیب درست

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

در حالتی که اسم ( Noun ) باشد. 1 - مسیر ناهموار در حومه شهر یا جنگل a forest/mountain trail 2 - مسیر طولانی یا یک سری علائم که توسط کسی یا چیزی به ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

من دارم می روم. I'm off to work یعنی "من دارم به محل کارم می روم. " کلمه "off" در این عبارت هم معنی 'setting out' در معنای شروع یک سفر است. I'm ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( British English ) 1 - به پایان رسیدن یا دوام آوردن تا پایان چیزی 2 - طولانی تر از باقی عمر کسی دوام آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کلمه یا اسمی که مناسب و یا دقیق نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کنار آب A part of a town or an area near water, such as a lake, a river, or a harbor.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آسیب زدن عمدی و بدون دلیل موجه به چیزی ( به ویژه اموال عمومی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی که خیلی سریع و بطور شفاف فکر می کند