محسن احمدیانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

see after: مراقبت کردن

٩ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rectifier: {مکانیک} رکتی فایر. نام دستگاهی که ...

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

finish: نازک کاری ( نمای داخلی ساختمان )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ongoing: پویا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ongoing: پویا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

occupancies: ساکنین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keeping up with: پا به پای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keeping up with: پا به پای

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

imitate: شبیه سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

imitate: شبیه سازی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eradicate: حذف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eradicate: حذف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confinement: حصر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confinement: حصر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unattended: نا ایمن، ناامن، در معرض خطر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unattended: نا ایمن، ناامن، در معرض خطر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

feature: اقدام

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

format: الگو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

format: الگو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outdoor: بدون سقف، سر باز ( متضاد سرپوشیده )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outdoor: بدون سقف، سر باز ( متضاد سرپوشیده )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grip: دستگیره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grip: دستگیره

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cutter: قیچی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rocker: رکاب ( زیر درب خودرو )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

luminescent: شبرنگ، شب نما

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

threshold: آستانه تحمل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

signal to noise: آستانه تحریک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deploy: حمل و نقل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deckhead: پایه ( برای نصب روی دیوار یا سقف ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

off road: جاده خاکی، راه شوسه، راه صعب العبور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

off road: وسیله نقلیه طراحی شده برای عبور از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adhere: مطابقت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adhere: مطابقت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high profile: با سابقه، مجرب، باتجربه، کار درست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entailment: همراه کردن جمعی با خود، ملتزم ( به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sump: حوضچه، گودال، محل سرریز مایعات ( آب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provisions: اقدامات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

build up: افزایش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

build up: افزایش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

build up: تجمع ( آب )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

measures: اقدامات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flashing: آب بندی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counter flashing: Counter - flashing is designed to p ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

standpipe: لوله آب آتش نشانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brushless: بدون جاروبک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brushless: بدون جاروبک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

generalist: همه فن حریف، همه چیز دان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unsurprisingly: مطابق انتظار، مسلماً

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interface apparatus: ماشین آتش نشانی شهری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rugged: ضدضربه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rugged: ضدضربه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enterprise: شاهکار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intruder: پارازیت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

costly: زیانبار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

costly: زیانبار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

defibrillator: الکتروشوک ( قلبی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

defibrillator: الکتروشوک ( قلبی )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scrutiny: تعمق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrutiny: تعمق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accreditation: تخصیص اعتبارات ( مالی )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

buzz group: گروه رقابتی

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های محسن احمدیانی