پیشنهادهای محمد بنینانی (١٢٤)
صدای به هم خوردن شمشیر.
در کوردی هنوز هم هەنگوین/هەنگڤین بکار می رود به معنی عسل. همچنین به زنبور عسل هەنگ گفتە می شود.
به معنی بیگانه شدن هم می آید.
در کوردی چاوبەستکردن.
جمع مخالف است.
همتای مخالف در زبان کوردی دژ ( dzh ) : دژەکۆیلە یعنی مخالف بردەداری
عواقب ناخواسته در کوردی: دەرەنجامە نەخوازراوەکان.
در زبان کوردی به معنی سپرایز، یه هویی. . . له نیشکاوێکدا ون بوو. یه هویی گم شد.
در زبان کوردی گەنج ( ganj ) به معنی جوان می آید. همچنین گەنجینە ( ganjina ) یعنی گَنج و طلا.
کسی می داند کُه با ضم ک چە معنی می دهد.
در زبان کوردی به معنی پاره کردن می آید. جڵوبەرگەکەم دڕاند: لباس را پارە کردم. همچنین مشتقات آن: دڕنده: درنده بدڕ: درنده دڕ: درنده هەڵدڕ هەڵدڕ: پارە ...
در زبان کوردی به معنی پاره می آید. لەتە سێو: پارەای سیب
در زبان کوردی کوێر ( kwer ) به معنی کور می آید. همچنین کەڤر ( kavr ) بە معنی صخره می آید.
دربخ بر وزن ( فعلل ) می باشد. به معنی: طاطا راسه و حنی ظهره. سرش را پایین انداخت و پشتش را خم کرد.
بر وزن فعلل ( باب فعل راعی مجرد ) در صرف برای اختصار می باشد. بە چم: جعلنی الله فداک. بر همین وزن: حسبل: حسبی الله. بسمل: بسم الله الرحمن الرحیم. ...
نبات المر، گیاه تلخ. کردی: گیاتاڵک
در زبان کوردی کەوشەن بە معنی مرز می آید.
فرط خوشحالی
سر زنده بانشاط، دل به نشاط، زنده دل، سرحال، سرخوش ، سرحلقه، سرخیل، سردسته، سلسله جنبان
در زبان کوردی می شود �سوان� �تیژکردنەوە�.
خودکامگی ( autocracy ) نوعی حکومت با قدرتِ مطلق در دست یک شخص. فرمانروای خودکامه دارای اقتداری مهارنشدنی و بی چون وچراست. حکومت تزارها بر روسیه نوعی ...
یعنی نفاق و دوروئی.
از ماده حجم بر وزن تفعیل می باشد. کوچیک کردن اندازە چیزی را می گویند. . . در زبان کوردی�بچوککردنەوە، چکۆڵەکردن�.
در زبان کردی ئێسک