محمد فرزین - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

desperate: برای چیزی له له زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insult: Be an insult to sb's mind باعث کدور ...

٥ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slip: Slip back into : به عقب بر گشتن ، د ...

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

year in year: هر ساله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put out of your head: فکرش را از سرت بیرو کن، حتی فکرش را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sense: Not in that sense معنی : نه از آن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dare: اصطلاح Don't you dare! این کار را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrive: تشریف آورردن ( به طنز یا به احترام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

justified: قانع کننده ( در انجام کاری )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gate: در معنای مجازی : حریم Crash sb's ga ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clintonite: از تبار کلینتون، پیرو سیاست بیل کلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mirthful: هیجان انگیز، شعف انگیز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sidle: یواشکی رفتن، طوری که کسی متوجه نشود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sidle: یواشکی رفتن، طوری که کسی متوجه نشود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall apart: تکه تکه شدن. برای مثال: The house b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

button up: Button - up shirt: پیراهن دکمه ای.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

funnily enough: به طرز جالبی.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هجو امیز: فکاهی، طنز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slanderous: بی شرمانه ( معنی مجازی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mother darling: بچه ننه. A favoured or favourite c ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lyceum: گفتمان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desperate: برای چیزی له له زدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شاخص توده بدنی: برای سهولت استفاده از این اصطلاح، ب ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های محمد فرزین