محمد رومزی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

extraordinarily: به طور خارق العاده ای

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in demand: پر طرفدار

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

until proven otherwise: تا زمانی که خلافش ثابت بشه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interval: در فوتبال : بین دو نیمه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

until proven otherwise: تا زمانی که خلافش ثابت بشه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

presently: در حال حاضر

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to make use of: استفاده کردن از

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attentive: attentive listener : شنونده خوب ، ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to make use of: استفاده کردن از

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

malign: بدخواهانه Malign activities : اقدام ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self destructive instinct: خود آزاری خود خوری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retaliate: مقابله به مثل کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self destructive instinct: خود آزاری خود خوری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ominous: منحوس

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from the point of view: از نظرِ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sit still: یکجا نشستن تکون نخوردن بدون حرکت با ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

from the point of view: از نظرِ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

urge: اصرار داشتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

roll of honour: لیست قهرمانان ( مثلا اسامی تیم هایی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slavery: برده داری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roll of honour: لیست قهرمانان ( مثلا اسامی تیم هایی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flash by: با سرعت رفتن ( زمان ) به سرعت سپری ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aussies: استرالیایی ها Aussie : استرالیایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

defect: از کشور خود فرار کردن ترک کردن پنا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

investable: مناسب برای سرمایه گذاری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

topple: سرنگون شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

investable: مناسب برای سرمایه گذاری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

revered: ستایش شده تحسین شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

togetherness: با هم بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

entering: ورودی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

togetherness: با هم بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deep down: در باطن عمیقا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear example: مصداق بارز

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

long lasting: ماندگار

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

close in on: نزدیک شدن به. . .

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hearing impaired: کم شنوا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at the sight of: با دیدنِ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deficiency: کمبود نقطه ضعف

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scalper: در بازارهای مالی ( نوسان گیر )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

divert: مسیر چیزی را تغییر دادن Redirect

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fresh zone: در بازارهای مالی ( منطقه بازگشت ) : ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

somehow: هر طوری شده به هر طریقی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fresh zone: در بازارهای مالی ( منطقه بازگشت ) : ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

daring: جسورانه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blacksmith: آهنگر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

right after: درست بعد از بلافاصله بعد از

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

claymore: شمشیر دو لبه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

value judgement: قضاوت بر مبنای ارزشهای شخصی ارزشگذا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

claymore: شمشیر دو لبه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

classic example: نمونه بارز نمونه برجسته از چیزی م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cite: نقل قول کردن ( با ذکر منبع )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

objectively: بدون غرض ورزی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

villainousness: شرارت، بدی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

common ground: اتفاق نظر

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nothing beats home: هیچ جا خونه ی ( خودِ آدم ) نمیشه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tenacious: ول نکن ( :

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nontangible: غیر قابل لمس نا مشهود غیر قابل دید ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

engineered: مهندسی شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nontangible: غیر قابل لمس نا مشهود غیر قابل دید ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run through: یه نگاه اجمالی انداختن

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to come: پیش رو In the years to come در سا ...

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

laze around: لش کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the block: به فروش گذاشتن ، برای فروش گذاشتن ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tentatively: با شک و تردید با دو دلی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the block: به فروش گذاشتن ، برای فروش گذاشتن ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outsmart: رکب زدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

modernizing: Becoming modern در حال مدرن شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arrogance: خود بزرگ بینی غرور بیش از حد

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prosperousness: کامیابی موفقیت یا شکوفایی ( معمولا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

opinion poll: نظر سنجی به ویژه در مورد مسائل سیاس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prosperousness: کامیابی موفقیت یا شکوفایی ( معمولا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

money is tight: اوضاع مالی خوب نیست دست و بالم بست ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

projected sales: میزان یا مقدار فروش پیش بینی شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pandemic: جهان شمول

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

projected sales: میزان یا مقدار فروش پیش بینی شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infected: مبتلا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

narrative elements: عناصر داستان عناصر قصه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cut the shit: زر نزن حرف اضافه نزن Just cut the ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

presently: در حال حاضر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transcription: رونویسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bill of fare: صورتحساب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

colorful: در مورد اشخاص : پر از میل و علاقه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bill of fare: صورتحساب غلطه همون" منو" درسته یا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

refreshing: دلپذیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

effusive: گرم پرشور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

till: به عنوان فعل : شخم زدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

effusive: گرم پرشور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pretty often: بیشتر وقت ها اغلب اوقات

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

a trifle: یه ذره ، یکم ، کمی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bring along: کسی یا چیزی را با خود آوردن ( بردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ingratiating: دلچسب ملیح دل نشین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

locksmith: قفل ساز کلید ساز

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

absentmindedly: با حواس پرتی از روی غفلت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

isee: متوجهم

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pardonable: بخشودنی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

descendants: نوادگان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pardonable: بخشودنی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

freshen up: خستگی در کردن سر حال آمدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

malign: بدخواهانه Malign activities : اقدام ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

folks: اقوام ، فک و فامیل ، پدر مادر ، قوم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sustainable: با دوام

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

homebody: خونگی ( آدم خونگی ) کسی که خونه رو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sit still: یکجا نشستن تکون نخوردن بدون حرکت با ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the other night: چند شب پیش

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

runabout: سرگردان بودن چرخیدن اینور اونور رف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make up to: جبران کردن تلافی کردن ( از نوع مثب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

runabout: سرگردان بودن چرخیدن اینور اونور رف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

high rise building: ساختمان چند طبقه ( مانند برج های ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lament: تاسف ( noun )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sound bite: چکیده یا بخشی کوتاه از یک سخنرانی ی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slavery: برده داری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drifting: معلق روی سطح آب

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quadruped: یابو الاغ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trivia: حقایق کمتر شناخته شده یا پیچیده و م ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

laugh out: خندیدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deserted: خلوت کم رفت و آمد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laugh out: خندیدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

those were the days: چه روزهایی بود! یادش بخیر!

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

postcommunist: پسا کمونیستی دوران بعد از تفکرات کم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unflattering: {در مورد لباس }: بد قواره لباسی که ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flash by: با سرعت رفتن ( زمان ) به سرعت سپری ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

escalation: بالا گرفتن { بخصوص در مورد اختلاف }

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hypocrisy: تزویر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trendy: امروزی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

demilitarization: پاک سازی یک منطقه از نیروهای نظامی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wreck: {ماشین} : لگن ، قراضه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harness: به عنوان اسم : مهار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lay off: تعلیق کردن ( از کار ) موقتا اخراج ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

geometrically: از نظر هندسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be for: موافق کسی یا چیزی بودن ?Are you fo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

geometrically: از نظر هندسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sweet tooth: شیرینی خور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deep seated: ریشه ای اساسی ضروری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roast chicken: مرغ بریان شده یا کباب شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cause and effect: علت و معلولی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stereo: ضبط صوت کاست پلیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cause and effect: علت و معلولی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the past is in the past: گذشته ها گذشته

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dud: شکست هر چیزی که موفق عمل نکند : مثل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well over: بالغ بر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dud: شکست هر چیزی که موفق عمل نکند : مثل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

far apart: دور از هم

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jot: نت برداری کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

threatened: در خطر نابودی یا انقراض

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jot: نت برداری کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

think over: سبک سنگین کردن مزایا و معایب چیزی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forum: اجلاس

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

superficial: {آدم }: سطحی نگر

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in another way: به بیان دیگر زمانی استفاده می شود ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

smitten: دل باخته جذبِ ( کسی ) شده دلداده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in another way: به بیان دیگر زمانی استفاده می شود ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prolonged: متمادی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

starkly: تماما کاملا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paperwork: اسناد رسمی ( مانند فرم ها و گزارش ه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

daring: جسورانه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

job security: امنیت شغلی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prankster: مسخره باز ( معمولا با شوخی های عملی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

throw a tantrum: قشقرق به پا کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at odds: *اختلاف نظر داشتن با کسی * They wer ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wuss: سوسول بچه سوسول تیتیش مامانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

springboard: سکوی پرتاب موقعیت هایی در زندگی که ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intriguing: کنجکاو کننده ، جذب کننده ، گیرا ( ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

value judgement: قضاوت بر مبنای ارزشهای شخصی ارزشگذا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

popular with: پرطرفدار یا محبوب بودن بینِ. . . م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slanted: گرایش دار - منحرف - متمایل متمایل ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have a way with somebody: رگ خواب کسی رو داشتن قلق کسی رو دو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in reference to: راجع به

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inclined to: متمایل به گرایش داشتن به علاقه من ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unenthusiastic: بی شوق بی ذوق بدون شور و حرارت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chocolate bar: شکلات تخته ای به زنی که پوست تیره ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frequently: به تناوب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tenacity: پیگیری ، پیگیر بودن ممارست ( در انج ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

across the country: سر تا سر کشور سراسر کشور همه جا ی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

there is no smoke without fire: هیچ چیز بی دلیل نیست . . .

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

across the country: سر تا سر کشور سراسر کشور همه جا ی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

long run: دراز مدت In the long run : در دراز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go down in history: در تاریخ ثبت شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for now: در حال حاضر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go down in history: در تاریخ ثبت شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reevaluate: ارزیابی مجدد

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

common ground: اتفاق نظر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

over the course of: در طولِ

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burly: چغر و بد بدن ( :

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sprout up: ناگهان رونق گرفتن ( گل کردن ) ناگه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burly: چغر و بد بدن ( :

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

observant: حواس جمع نکته بین ریز بین

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tenacious: ول نکن ( :

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

navigating: پیمودن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ground down: خسته وامانده Exhausted Worn down ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

septic: عفونی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

compulsiveness: اجباری بودن بی اختیاری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

long live: زنده باد به سلامتیِ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compulsiveness: اجباری بودن بی اختیاری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

renewal: آغازِ دوباره

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

engineered: مهندسی شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

devotion: ارادت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

TIC: تیک عصبی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

momentary: لحظه ای

١١ ماه پیش

مدال‌های محمد رومزی