محمد حاتمی نژاد - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

body mass: حجم بدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

body mass: حجم بدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

argued: معتقد بودن، استدلال کردن، بحث کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mode: شیوه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opposing: متضاد، مخالف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acknowledge: پذیرفتن، تصدیق کردن، به رسمیت شناخت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disagreement: مخالفت، قبول نداشتن، عدم توافق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

legitimate: موجه متعارف

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

midthirties: ۳۰ - ۴۰سالگی ( دوره میانسالی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

visually: به صورت دیداری، بصورت ظاهری بصورت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recognition: بازشناسی، بازشناخت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

verbal: کلامی Verbal memory حافظه کلامی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recognizing: تشخیص دادن، شناختن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fluid: به معنی سیال ، انعطاف پذیر مانند : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reflect: بیانگر ، بازتاب کننده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rotating: چرخش، چرخاندن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crystallized: متبلور crystallized Intelligence ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accumulation: تراکم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

progression: پیشروی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brings: به همراه اوردن ، هماورد، به همراده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

raising: بزرگ کردن، پرورش دادن Raising child ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exercising leadership: رهبری کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contributions: خدمات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

integrity: انسجام Integrity versus despair انس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

despair: ناامیدی Integrity versus despair ان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fulfillment: خرسندی کامل بودن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

empty nest: اشیانه خالی ( سندروم شناخته شده در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

empty nest: اشیانه خالی ( سندروم شناخته شده در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knot: پیوند ، ازدواج

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tied: بسته شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

represents: بیانگر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outside job: کار خارج خانه، یا بیرون از کار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contributor: عامل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

broader: کلی تر، گسترده تر، جامع تر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

typically: غالبا اغلب معمولا به طور معمول ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grown: رشد یافته، بالغ Grown childکودک بال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

popular: رایج، مرسوم، عمومی شده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep mind: بخاطر داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep mind: بخاطر داشتن

١٠ ماه پیش

مدال‌های محمد حاتمی نژاد