محمد حاتمی نژاد - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

innermost: عمیق ترین

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all psychic energy: تمام انرژی روانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

present: وجود داشتن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no direct contact: ارتباط مستقیم ندارند

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

irrational manner: غیرمنطقی عمل کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pleasure principle: اصل لذت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

immediate gratification: ارضای فوری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rational consideration: ملاحظات منطقی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outer world: دنیای بیرونی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

course: جریان

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moral arm: بازوی اخلاق

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ideals: ارمان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrong: mistake false Foul

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dynamic of personality: پویش های شخصیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contain: جلوگیری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

confronts: مواجهه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rational: منطقی معقول

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distort: تحریف

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

defense mechanism: مکانیسم های دفاعی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

permit: امکان، اجازه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prohibitions: ممنوعیت ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prohibitions: ممنوعیت ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prohibition: ممنوعیت منع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

primary: مهمترین، اصلی ترین Base

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

refusal: خودداری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

justified: موجه بهنجار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rationalization: دلیل تراشی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approval: تایید

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

me any good anyway: به هر حال من خوبم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more safely: ایمن تر

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more immature: ناپخته تر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

secretly: مخفیانه نامحسوس یواشکی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accuse: اتهام زدن متهم کردن متهم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harbor: در سر داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hatred: نفرت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

admirable: تحسین برانگیز

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pleasure seeking: لذت جویانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tendencies: گرایشات تمایلات امیال

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

facing: روبرو شدن ، مواجه شدن Facing death ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

since: اشاره به زمان و دلیل داره مثلا زیر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

potential: پتانسیل، عامل بالقوه، استعداد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relatively: به معنی نسبی، نسبتا مثال نسبتا ثا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

principles: اصول. اموزه ها ، مبانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prize: جایزه، غنیمت، به چیزی کمیابی رسیدن، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

digestion: گوارش Reflexes in digestionبازتاب ه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trigger: ایجاد کننده، شروع کننده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

salivation: ترشح بزاق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

salivation: ترشح بزاق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

occasions: موقعیت ها، فرصت ها، وهله ها، مرح ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anticipatory: انتظاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bothersome: ازاردهنده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bothersome: ازاردهنده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moments: لحظه ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

somehow: به گونه ای

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paired: همایند شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discovery: کشف ، اکتشاف Important discoveryکشف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

credited: مفتخر شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neutral: خنثی Neutral stimulusمحرک خنثی ( ر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orginally: در ابتدا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

procedure: روش رویه راهکار طریقه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tone: صوت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heard: شنیدن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elicits: فراخوانی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elicits: فراخوانی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

innate: فطری ذاتی بالقوه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

involuntary: غیر عمدی از روی ناهشیاری غیر ارادی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trial: کوشش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

previously: قبل تر، درگذشته قبلا ، قبل از اینکه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

generally: عموما، درکل، به طور کلی، اجمالا

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slamming: بسته شدن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is an example: در این نمونه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

undergo: دستخوش چیزی قرار گرفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prominent: برجسته، معلوم، سرامد، مشخص شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

operant: کنشگر Operant conditioningشرطی ساز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

operant: کنشگر Operant conditioningشرطی ساز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paced: پس و پیش رفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paced: پس و پیش رفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concluded: نتیجه گرفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

propose: مطرح کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

law of effect: قانون اثر ( روانشناسی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proponent: طرفدار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

favorable: خوشایند، لذت بخش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

less: کمتر، کاهش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chamber: اتاقک Special chamberاتاقک خاص

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چشته: معنی قطعه شاید بده مثلا غذارو چشته ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cumulative recorder: تراکم نگار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

identified: شناخته شده مشخص کردن تعیین کردن برج ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strengthened: نیرومند

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notice: توجه کنید

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extinction: تکرار نکردن رفتار یا خاموشی نوعی از ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desirable: لذت بخش خوشایند مورد پسند

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instances: موارذ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instances: موارد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

broad: کلی مثلا دونوع کلی Two broad types

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crucial: با اهمیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pleasurable: خوشایند

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pleasurable: خوشایند

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aversive: منزجر کننده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

weakens: ضعیف شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weakens: ضعیف شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eventual: عاقبت، درنهایت، در اخر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disappearance: ناپدید شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reinforced: تقویت شدن رفتار ( روانشناسی ) که دو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

replace: جابجایی، جایگزینی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

applying: اجرا کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reprimand: توبیخ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scolding: سرزنش کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scolding: سرزنش کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obvious: اشکار

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

monetary fines: جریمه های نقدی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chaining: زنجیره سازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chaining: زنجیره سازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engage: انجام دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ordinarily: معمولا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yield: به بار اوردن ( پیامد، نتیجه )

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

been made: تامین

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pieceworkers: کارگران کارمزدی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pieceworker: کارگر کارمزدی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forth: ال اخر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

occasionally: هر از گاهی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

putting on lotion: کرم زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endless: بینهایت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beyond: فراتر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mentalistic: ذهن گرایانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

remains: کماکان

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be know: معروف شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

require: نیاز

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

verbal instruction: دستورالعمل کلامی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

verbal instruction: دستورالعمل کلامی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soundly: حسابی مثلا شخص حسابی کتک خورد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

criticize: سرزنش کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

filled: پر از چیزی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gleefully: خوشحالی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instance: For instance=for exampleبعنوان نمون ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

restlessly: بی قرار مثال: Paced restlesslyبا بی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intrigued: کنجکاو

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vainly: بیهوده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manner: شیوه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conclusive: قطعی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respects: جنبه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

botanists: گیاه شناس

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

botanist: گیاه شناس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

botanist: گیاه شناس

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clearest: واضح ترین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assumptions: فرض ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assertion: اظهار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand: معتبر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

utile: موثر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

procedures: Methods

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unassembled: قطعات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reaching: دستیابی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the initial state: حالت مقدماتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contemplating: تامل کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

firs: اولا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

formulate: تدوین کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hidden costs: ضرر های پنهان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adopt: به کار بردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yellow pages: دفترچه تلفن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respect: With respect در رابطه با. . . . .

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

present case: مورد موجود

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prefere: ترجیح دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

similary: همچنین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dividing: تقسیم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reduce: کاهش دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stems: ناشی شدن از

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

difficulties: مشکلات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gathering: گرداوری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perspiration: عرق ریختن، سخت کوشی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

illumination: روشنگری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

encourage: ترغیب کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

similarity: نقطه مشترک

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do not apply: کاربرد ندارد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commonly: همگانی، عمومی، متداول

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the g factor: عامل g در روانسنجی اسپیرمن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twins reared: دو قلو

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

theoretical: نظری Theoretical purposes مقاصد نظ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

theoretical: نظری Theoretical purposes مقاصد نظ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strictly: صرفا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distribution: Distribution Of scores توزیع نمرات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inferred: نتیجه گرفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

answerable: مستلزم جوابگو مسئول

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monarchic: سلطنتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monarch: فرمانروا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

modification: تغیر شکل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mainly: اغلب، عمدتا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

applicant: داوطلب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

specialization: تخصص

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

athlete: ورزشکار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regardless: صرف نظر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

performing: انجام دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

encoding: رمزگردانی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drawing inferences: نتیجه گیری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mapping relationships: پی بردن به روابط

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interpreting: تعبیر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extensive: زیاد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interpret: تعبیر تفسیر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

main: اصلی، عمده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consistent: باثبات، استوار

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

odd numbered: عدد فرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

even numbered: عدد زوج

٤ ماه پیش

مدال‌های محمد حاتمی نژاد