مهرسا بابادی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vet: دامپزشک.

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mobile phone: تلفن همراه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

umbellate: چتر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

VAN: وَن ( نوعی ماشین )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

water: آب

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i love you grandma: دوستت دارم مادر بزرگ.

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i love you grandpa: دوستت دارم پدربزرگ.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cousin: به همه ی بچّه های فامیلcousinمی گوی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aunt: عمّه، خاله، زن دایی، زن عمو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncle: دایی، عمو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

HE: او ( مذکّر )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

star: ستاره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

radio: رادیو

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have ten fingers: من ده انگشت دست دارم.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i have ten fingers: من ده انگشت دست دارم.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

محمد: ستایش شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پارسا: کسی که گناه نمیکند، پرهیزکار، پاک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

افسانه: داستان، قصّه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hand: دست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

knees: زانوها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knees: زانوها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fingers: انگشتان دست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fingers: انگشتان دست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

head: سر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brother: برادر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

donut: دونات، پیراشکی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

donut: دونات، پیراشکی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bag: کیف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doll: عروسک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

teddy bear: خرس عروسکی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my toys: اسباب بازی های من

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my toys: اسباب بازی های من

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

CAR: اتومبیل، خودرو، ماشین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sorry: ببخشید، متاسّفم، عذر میخواهم.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

playtime: وقت بازی، زمان بازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

playtime: وقت بازی، زمان بازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elbow: آرنج

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

here you are: بفرمایید.

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pencil box: جعبه ی مدادها، جامدادی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pencil box: جعبه ی مدادها، جامدادی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

count them: بشمارشان.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

count them: بشمارشان.

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

find them: پیدایشان کن.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

find them: پیدایشان کن.

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shapes and colors: شکلها و رنگها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shapes and colors: شکلها و رنگها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

penguin: پنگوئن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the farm: در مزرعه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on the farm: در مزرعه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big and small: بزرگ و کوچک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

big and small: بزرگ و کوچک

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the neighborhood: در همسایگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bless you: عافیت باشه!

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the meadow: در علفزار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the meadow: در علفزار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stop: ایست!

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at the stationery store: در فروشگاه لوازم تحریر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at the stationery store: در فروشگاه لوازم تحریر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you're welcome: خواهش میکنم.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emily: اِمیلی ( یک اسم مونّث )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

use a fork: استفاده کردن از چنگال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

use a fork: استفاده کردن از چنگال

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play the guitar: گیتار زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

play the guitar: گیتار زدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a sandwich: درست کردن ساندویچ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make a sandwich: درست کردن ساندویچ

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

climb a tree: بالارفتن از درخت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

climb a tree: بالارفتن از درخت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sing a song: آواز خواندن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sing a song: آواز خواندن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive a car: راندن ماشین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

IT: او ( برای اشیاء و حیوانات استفاده م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mail carrier: پستچی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kebab: کباب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kebab: کباب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mobile phone: تلفن همراه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call: زنگ زدن/صدا کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vet: دامپزشک.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i feel sick: حالم خوب نیست.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

what's wrong: مشکل چیه؟

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

that's too bad: خیلی بده.

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at the circus: در سیرک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at the circus: در سیرک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rice paddy: شالیزار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tea: چای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coconut: نارگیل🥥

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheese: پنیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fruit: میوه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pineapple: آناناس🍍

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cooking: آشپزی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mirror: آیینه، آینه🗳

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

living room: اتاق نشیمن، هال، اتاق پذیرایی

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

home: خانه ( فقط بخشهای داخلی آن )

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

atmosphere: اتمسفر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moquette: موکت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moquette: موکت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cell: سلول

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cytoplasm: سیتوپلاسم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cytoplasm: سیتوپلاسم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غشای پلاسمایی: Plasma Membrana

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شبکه ی اندوپلاسمی: Endoplasmic Reticulum

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

میتوکندری: Mitochondrion

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

door: در

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

picture: عکس، نقّاشی، تصویر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blackboard: تخته سیاه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whiteboard: تخته سفید

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whiteboard: تخته سفید

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

CAT: گربه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dot: نقطه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corn: ذرّت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

candy: شیرینی، آبنبات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sit down: بنشین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zebra: گورخر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just a minute please: لطفاً یک لحظه صبر کن.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

just a minute please: لطفاً یک لحظه صبر کن.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cake: کیک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

juice: شربت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spaghetti: اسپاگتی، ماکارونی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pizza: پیتزا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

happy birthday: تولّدت مبارک.

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my party: مهمانی من

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

my party: مهمانی من

١٠ ماه پیش

مدال‌های مهرسا بابادی