محمد کمالی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meander: مارپیچ مانند طی کردن

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spot on: کاملا صحیح

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inclusive: inclusive : در بر گیرنده inclusive ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rig: سکوی نفتی یا گازی دکل نفتی یا گازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reciprocate: عمل به مثل کردن احساس متقابل داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suitability: مناسب بودن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schematic: نمایه وار - ترسیم وار

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

temper: تند خویی - زود آتشی ( اسم ) کم شد ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proactive: پیش دستانه - پیش خواهانه ( به جای و ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at the mercy of: به امان ِ به امید ِ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nascent: زود آیند در حال پیدایش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

utility: شرکت توزیع کننده انرژی ( برق - گاز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loophole: شکاف قانونی خلا قانونی راه در رو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rip off: تلکه کردن کسی دزدیدن چیزی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settlement: سازش - توافق سکونت گاه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reciprocate: عمل به مثل کردن احساس متقابل داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tiered: ردیف ردیف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rig: سکوی نفتی یا گازی دکل نفتی یا گازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

close out: بند و بساط خاصی را تماما جمع کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reticence: بی میلی به صحبت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

topology: شکل بندی - ساختار گان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warden: پاسبان ( شخص مراقب و ناظر بر عملکرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

save face: وجهه رو حفظ کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

detriment: to the detriment of : به قیمت آسیب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reconcile: سامان دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unless: جز زمانی که

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

presentation: Presentation : آرایی - نمایی - نمود ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more often: often = به دفعات more often = به دف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

representation: Presentation : آرایی - نمایی - نمود ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tiebreaker: گره گشا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transparent: ( در شبکه کامپیوتر ) نامشهود The ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mallard: اردک سر سبز

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

specificity: مشخص بودگی - معلوم بودگی - معین بود ...

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dispense: توزیع کردن ( در جامعه )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fizzle out: کم سو شدن نامحتمل شدن ( تدریجی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compliant: compliant : اطاعت گر compliance : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impressive: ستودنی - تحسین برانگیز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impression: حس گرفت ( برداشت حسی ) حس دهی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impress: تحسین برانگیختن ( در فردی ) تحت ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

propulsion: جلو بری . سوق دهی . به پیش رانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outlook: دور نگاه ( نگاه در مورد آینده ) نگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

verbose: - پر کلام - طولانی مطلب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amenable: موافقت گر آمین گر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall out: نتیجه ای غیر منتظره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fruition: میوه دهی. به حاصل رسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

propagate: گستراندن ( ایده ، باور ) در جامعه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

societal: societal = جامعه ای ( نه لزوما جامع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yield: میزان برداشت ( محصول ، سود . . . )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

akin to: بسیار مشابه با

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

submersible: عمق پیما ( زیردریایی کوچک معمولا ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

respective: مربوطه . متعلقه ( صفتی که قبل از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entitlement: حق متعلقه حق برخوداری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

qualified: برگزیده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dynamics: پویش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

corporate: ١. مشارکتی ( بین اعضای گروه و مجموع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abhorrent: غیر قابل قبول غیر قابل پذیرش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

egress: ترک ( محل، مکان )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

demonstrate: 1 . نشان دادن به وضوح = ابراز کردن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

temper: تند خویی - زود آتشی ( اسم ) کم شد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bandwagon: قطار در حال حرکت ( فعالیتی پرگرایش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stride: گام بلند پیشرفت ( در توسعه چیزی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up to par: تا حد نرمال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contentious: ( موضوع ) جنجال ساز = controversial ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epitomize: epitomize = مثال بارز بودن ( بهترین ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nonprofit: non - profit : سود نامحور - غیر انت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sparingly: صرفه جویانه. مقتصدانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commonplace: عادی شده ( هر جا واقع )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dispatch: - گسیل کردن ( شخصی/چیزی ) - سریعا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

groundwork: زمینه سازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intermediary: واسطه گر ( اسم ) واسطه گر ( صفت )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rapport: هم فهمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enlightenment: روشن نگری ، روشن فهمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enlightenment: روشن نگری ، روشن فهمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for profit: for - profit :سود محور - انتفاعی ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proficiency: تبحر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turnover: گردش کاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

efficacy: نتیجه بخشی. کارگری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preliminarily: مقدمتا ( first of all )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preliminarily: مقدمتا ( first of all )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

viability: زیستایی مانایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

symbiotic: هم وابسته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proactively: به طور پیشدستانه ( و نه واکنش نشان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proactive: پیش دستانه - پیش خواهانه ( به جای و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

requisition: درخواست رسمی برای در اختیار گیری چی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

favour: - یاری رسانی - یاری رساندن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

counterpart: هم نقش - هم تا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

far from: اگر far from ابتدای جمله ( با verb ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aggregation: تجمیع = ساخت یک مجموع از ترکیب اعدا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

viable: - موفقیت پذیر، قابل موفقیت ( طرح، ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solitude: تک گزینی - تک مانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assimilation: - درک و به کارگیری ( ایده های جدید ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yearn: سالها آرزو کردن = long

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

that is to say: این طور بگوییم . . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

faulty: نا صحیح

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skew: اشتباه نشان دادن ( نتیجه گزارش ، آز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compromise: معنی اول : خلاف اصول عمل کردن معن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emergence: سر بر آوری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spooky: شبح ناک - وهم ناک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spot on: کاملا صحیح

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enablement: ممکن سازی مقدور سازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stray: منحرف شدن ( از مسیر ) به بیراهه رف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scratch the surface: scratch the surface of پرداختن فقط ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to put this in perspective: برای اینکه یک دید داشته باشیم ( از ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های محمد کمالی