gentleman١٠:٥٣ - ١٤٠١/٠٥/١١والا مرد
گزارش0 | 0
mallard٢٣:٤٠ - ١٤٠٠/١١/١٠اردک سر سبز
گزارش2 | 0
compliance١٧:٢٨ - ١٤٠٠/١٠/٢٥compliance : تبعیت. تمکین compliant : تابع، تمکین گر
گزارش7 | 1
spoof١٨:٢٣ - ١٤٠٠/١٠/٢٤- سر کاری - سر کار گذاشتن
گزارش7 | 1
transparent١٦:٢٥ - ١٤٠٠/١٠/٢٣( در شبکه کامپیوتر ) نامشهود The transition from one router to another is transparent to the end devices
گزارش7 | 1
representation٢٣:٢٧ - ١٤٠٠/١٠/١٧Presentation : آرایی - نمایی - نمود Representation : باز آرایی - باز نمایی - باز نمود
گزارش12 | 1
more often١٣:١٣ - ١٤٠٠/١٠/٠٨often = به دفعات more often = به دفعات بیشتر
گزارش12 | 1
presentation٠٠:١١ - ١٤٠٠/٠٩/٢٨Presentation : آرایی - نمایی - نمود Representation : باز آرایی - باز نمایی - باز نمود
گزارش21 | 1
represent٢٣:٢٨ - ١٤٠٠/٠٩/٢٤نمودگر چیزی بودن
گزارش7 | 1
unless٠٧:٥٥ - ١٤٠٠/٠٩/٢١جز زمانی که
گزارش16 | 1
reconcile٢٢:٤٠ - ١٤٠٠/٠٨/٠٤سامان دادن
گزارش18 | 1
detriment١١:١٢ - ١٤٠٠/٠٤/٢٨to the detriment of : به قیمت آسیب به without detriment to : بدون آسیب به
گزارش16 | 1
save face١٢:٤٠ - ١٤٠٠/٠٤/١٠وجهه رو حفظ کردن
گزارش14 | 1
warden١٩:١٥ - ١٤٠٠/٠٣/٠٣پاسبان ( شخص مراقب و ناظر بر عملکرد صحیح چیزی ) . . . بان ( پاسبان، نگهبان ، محیط بان ، پارکبان و. . . )
گزارش16 | 1
topology١٩:١٧ - ١٤٠٠/٠٢/٢٢شکل بندی - ساختار گان
گزارش9 | 1
reticence١١:٣٣ - ١٤٠٠/٠٢/١٦بی میلی به صحبت
گزارش16 | 1
close out١٦:١٦ - ١٤٠٠/٠٢/٠٨بند و بساط خاصی را تماما جمع کردن
گزارش12 | 1
rig١٣:٤٦ - ١٤٠٠/٠١/٢٥سکوی نفتی یا گازی دکل نفتی یا گازی
گزارش21 | 1
tiered١٣:٢٦ - ١٤٠٠/٠١/٢٥ردیف ردیف
گزارش12 | 1
reciprocate١٧:٢٩ - ١٤٠٠/٠١/٢١عمل به مثل کردن احساس متقابل داشتن
گزارش18 | 1
settlement١٢:٣٤ - ١٤٠٠/٠١/١٩سازش - توافق سکونت گاه
گزارش16 | 1
rip off٠٨:٣٠ - ١٤٠٠/٠١/١٩تلکه کردن کسی دزدیدن چیزی
گزارش16 | 0
loophole١٧:٣٠ - ١٤٠٠/٠١/١٨شکاف قانونی خلا قانونی راه در رو
گزارش25 | 0
utility١٦:٥٦ - ١٤٠٠/٠١/١٨شرکت توزیع کننده انرژی ( برق - گاز ) مجموعه نرم افزار کاربردی کامپیوتر
گزارش14 | 0
nascent٠٢:٠٠ - ١٤٠٠/٠١/١٨زود آیند در حال پیدایش
گزارش14 | 0
scratch the surface٢٢:٠٠ - ١٤٠٠/٠١/١٧scratch the surface of پرداختن فقط به بخش کوچکی از
گزارش30 | 0
seismic١٩:٤٣ - ١٤٠٠/٠١/١٧زلزله گون ( بسیار بزرگ و جدی ) تکان گر
گزارش9 | 1
stray١٩:١٥ - ١٤٠٠/٠١/١٧منحرف شدن ( از مسیر ) به بیراهه رفتن ( در صحبت )
گزارش30 | 0
enablement١٨:٥٤ - ١٤٠٠/٠١/١٧ممکن سازی مقدور سازی
گزارش7 | 0
spot on٢١:٢٠ - ١٤٠٠/٠١/١٦کاملا صحیح
گزارش23 | 0
spooky٢٠:٢٣ - ١٤٠٠/٠١/١٦شبح ناک - وهم ناک
گزارش16 | 1
emergence٢١:٠٧ - ١٤٠٠/٠١/١٤سر بر آوری
گزارش12 | 0
compromise١٨:٠٢ - ١٤٠٠/٠١/١٢معنی اول : خلاف اصول عمل کردن معنی دوم ( در مذاکره ) : کمتر از خواسته به دست آوردن = تراضی
گزارش25 | 1
skew١٤:٤٧ - ١٤٠٠/٠١/٠٤اشتباه نشان دادن ( نتیجه گزارش ، آزمایش ، ایده . . . )
گزارش16 | 0
faulty٠٩:٤٣ - ١٣٩٩/١٢/١٦نا صحیح
گزارش12 | 0
yearn١٦:١٣ - ١٣٩٩/١٢/١٥سالها آرزو کردن = long
گزارش7 | 0
assimilation١٤:٢٠ - ١٣٩٩/١٢/١٥- درک و به کارگیری ( ایده های جدید ) پذیرفته شدگی ( در یک جامعه )
گزارش14 | 0
solitude١٢:٣٧ - ١٣٩٩/١٢/١٥تک گزینی - تک مانی
گزارش16 | 0
viable١١:٢٤ - ١٣٩٩/١٢/١٢- موفقیت پذیر، قابل موفقیت ( طرح، ایده، پروژه. . . ) - زیست پذیر، زیستا ( موجود )
گزارش23 | 1
aggregation١٠:٣٦ - ١٣٩٩/١٢/١٢تجمیع = ساخت یک مجموع از ترکیب اعداد ( یا چیز ها )
گزارش9 | 0
far from١١:١٠ - ١٣٩٩/١٢/٠٨اگر far from ابتدای جمله ( با verb ing ) بیاید به معنی "عوضِ" … far from helping the situation = عوض ِ کمک به شرایط . . …far from being glad = عوض ...
گزارش48 | 0