propulsion١٩:٢٥ - ١٣٩٩/٠٨/٠٣جلو بری . سوق دهی . به پیش رانی
گزارش34 | 0
impress١٩:١٧ - ١٣٩٩/٠٨/٠٣تحسین برانگیختن ( در فردی ) تحت تاثیر قرار دادن ( شخصی )
گزارش51 | 1
impression١٩:١٥ - ١٣٩٩/٠٨/٠٣حس گرفت ( برداشت حسی ) حس دهی
گزارش32 | 1
impressive١٩:١٤ - ١٣٩٩/٠٨/٠٣ستودنی - تحسین برانگیز
گزارش51 | 1
compliant١٧:٢٠ - ١٣٩٩/٠٨/٠٣compliant : اطاعت گر compliance : اطاعت گری
گزارش25 | 1
fizzle out٠٨:٥٩ - ١٣٩٩/٠٨/٠٣کم سو شدن نامحتمل شدن ( تدریجی )
گزارش18 | 0
dispense٠٨:٠١ - ١٣٩٩/٠٨/٠٣توزیع کردن ( در جامعه )
گزارش41 | 1
specificity٢٢:١١ - ١٣٩٩/٠٨/٠٢مشخص بودگی - معلوم بودگی - معین بودگی ( شاید این معانی دقیقا به این شکل ، در فارسی موجود نباشند و صرفا جهت درک معنی هستند )
گزارش34 | 1