مسعود موسوی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

train conductor: مدیر یا نگهبان قطار کارش چک کردن و ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

superficial: گای به معنی silly یا احمقانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dumped: دو دره کردن کسی در رابطه عاشقانه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

portulaca: گل ناز یا گل ناز افتابی. که در اوا ...

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sprinkler irrigation: آبیاری بارانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chap: مرد، جوانک، کس، شخص، کاراکتر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how have you been doing: ( How have you been doing ) به معنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

how have you been doing: ( How have you been doing ) به معنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

jellyfish: دوستان ستاره دریایی اشتباه هست برای ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

help fight: مقابله، مبارزه We need new measur ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ˈgoody ˌgoody: ˈgoody - ˌgoodyیک اصطلاحه بریتیشه ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

goodie two shoes: goodie - two - shoes یک اصطلاحه امر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pms: the unpleasant physical and emotion ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

theme park: یک نوع پارک که میتونی از ماشینهای ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for life: یه عمر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

handkerchief: دستمال پارچه ای که برای پاک کردن بی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

handkerchief: دستمال پارچه ای که برای پاک کردن بی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well now: این عبارت زمانی به کار میره که در پ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

train conductor: مدیر یا نگهبان قطار کارش چک کردن و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

train conductor: مدیر یا نگهبان قطار کارش چک کردن و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take your time: عجله نکن، وقت داری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

time keeping: وقت شناسی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slowly down: بسیار اهسته If something�slows�down ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grounds of�safety: دلایل امنیتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grew weary: حال به هم زن یا خسته و کلافه کننده، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

societies bazaar: جایی که همه دانشجوها جمع میشن و به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mind you: اگر چه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mind you: just so you know" or " to let you k ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

straw bale: عدل کاه، توده کاهی که به صورت مستطی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

straw bale: عدل کاه، توده کاهی که به صورت مستطی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

homicide: به قتلی میگن که میتونه قانونی یا غی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

british council: یک سازمان انگلیسی که به گسترش زبان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

british council: یک سازمان انگلیسی که به گسترش زبان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tell someone off: اگر کسی از به شما tell someone off ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pushy� salesman: فردشنده سمج

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

then: بالاخره Well here we are then خُ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bib: برچسب شماره ورزشکار در مسابقات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

order: فرقه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mastodon: مَستِدان با ماموت فرق دارهاز فیل بز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snuggle: دوستان این واژه به معنی نرم کننده ن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marshmallow peep: شیرینی مارشمالو که معمولا با اشکال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marshmallow peep: شیرینی مارشمالو که معمولا با اشکال ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easy pour spout: ارام ریز - که بر روی دهانه بطریها و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easy pour spout: ارام ریز - که بر روی دهانه بطریها و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tootie: وفتی دختری یا گروهی از دخترها یه بچ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

co dependent: وابستگی متقابل یک نوع رابطه است که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vibes: یک جور حس و پیش آگاهی نسبت به موضوع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set somebody up: To arrange for someone to meet some ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pantsuit: کت و شلوار زنانه متشکل از کت و شلوا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pantsuit: کت و شلوار زنانه متشکل از کت و شلوا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

belt loop: اصطلاحا خیاطها بهش میگن پُل کمر اون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

belt loop: اصطلاحا خیاطها بهش میگن پُل کمر اون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

some: دوستان در برخی جمله ها به معنی sort ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snap: یکی از معانیش رد دادن هست suddenl ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so be it: هر طور میخواد بشه بشه ( معمولا در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plunk down: مترادف 1. �To drop down; fall. یا ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های مسعود موسوی