Mary.k - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

often enough: مکرر پیوسته

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incongruence: ناهمخوانی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ironic: متناقض ناهمخوان غیرمنتظره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

misleading: مبهم

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pretalk: گفتگوی اولیه مکالمه اولیه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dominant: فراگیر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

threat: احتمال

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

automatic: غیر ارادی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acknowledged: قدردانی کردن پی بردن آگاه شدن تای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

legitimacy: اعتبار

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to name just a few: تنها چند مثال از . . . تنها چند مو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reflections: ملاحظات

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scrutinization: موشکافی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self fulfilling prophecies: پیش گوئی های خودکامبخش . . . در روا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

broader: مبسوط تر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anticipatory anxiety: اضطراب پیش بین ( در روانشناسی و روا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stretching: فراتر رفتن adapt or extend the sco ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dishe out the price: بهای چیزی را دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

demoralization: دلسردی ناامیدی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no small way: تا حد زیادی. . .

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

procrustean bed: واژه ی � تخت پروکروستی� برای توصیف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

implementation: دستاورد کاربرد اجرا تحقق

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hyperacuity: هوشیاری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self criticism: خود - سرزنش گری خود - عیبجویی خود - ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self criticism: خود - سرزنش گری خود - عیبجویی خود - ...

١١ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cornered the market: به انحصار در آوردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dominant: فراگیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

automatic: غیر ارادی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in so doing: متعاقباً

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

great deal: چیزهای زیادی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

triggered: رقم زدن. . . یک عمل یا فعالیت در م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dissociation: انفکاک. . . در هیپنوتیزم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

broader: مبسوط تر

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neural plasticity: انعطاف پذیری عصبی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neural plasticity: انعطاف پذیری عصبی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

priming: تداعی ( روانشناسی )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respectfully: با احترام

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the hub of the wheel: مرکز فعالیت یک موسسه یا شرکت یا . . ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the hub of the wheel: مرکز فعالیت یک موسسه یا شرکت یا . . ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pop psychology: روانشناسی عامه پسند

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pop psychology: روانشناسی عامه پسند

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

procrustean: adj تحمیل کننده به زور به کار وادا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prefer: انتخاب کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

premises: پیش فرضها

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tiptoe: مخفیانه محتاط نوک پا به سمت جایی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

following: پشتیبانی حمایت همراهی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imaginative: غیر متعارف unorthodox ناسازگارnonco ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

double binds theory: نظریه پیوند دوگانه . . . روانشناسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

double binds theory: نظریه پیوند دوگانه . . . روانشناسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self fulfilling prophecy: پیشگوئی خود کامبخش . . . در روانشنا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

detaching: جدا کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detaching: جدا کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dissuade: بازداشتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breaking down: از کار افتادن فروپاشی سقوط

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mindsight: ذهن بینی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mindsight: ذهن بینی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subject: تابع

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hell in a handbasket: رو به وخامت حادثه بد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hell in a handbasket: رو به وخامت حادثه بد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

therapeutic alliance: اتحادِ درمانی . . . در روانشناسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open minded: روشنفکر قابل انعطاف پذیرا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open mindedly: واقعگرایانه بی طرفانه بدون پیش داور ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immersed: غوطه ور شدن مشغول کردن گم شدن در ح ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worthwhile: شایسته مثمر ثمر مفید قابل توجه با ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

redefine: بازنگری مجدد بازنگری تجدید نظر ار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

entitlement: خودکامگی ( در متون روانشناسی )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

value: شایستگی ارزش مفید بودن سودمندی مزیت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

optimistic: امیدوار کننده دلگرم کننده اطمینان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

first hand: تجربی مستقیم بدون واسطه تجربه ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thinking negatively: افکار ناخوشایند ( در درمان شناختی ر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thinking negatively: افکار ناخوشایند ( در درمان شناختی ر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hypothetical: نظری فرضی حدسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

needs: خواسته ها ضروریات نیازها ملزومات

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

absorption: جذب ( در روانشناسی /هیپنوتیزم )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

internally: ذهنی - در روانشناسی -

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inner freedom: آرامش درونی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inner freedom: آرامش درونی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the double bind theory: نظریه پیوند دوگانه ( گریگوری بیتسون ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the double bind theory: نظریه پیوند دوگانه ( گریگوری بیتسون ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

incongruities: ناهمخوانی ها تناقضات

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incongruities: ناهمخوانی ها تناقضات

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

standardized: ساختاریافته

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self damaging: خود - آسیبرسان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self damaging: خود - آسیبرسان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assert: جسور بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lively: سرگرم کننده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

without further adieu: بدون فوت وقت . . .

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

without further adieu: بدون فوت وقت . . .

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

targeting: اختصاص یافتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

automatic pilot: بدون ساختار تصادفی بی نظم برنامه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

holding back: محدودیت ایجاد کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the rubber meets the road: در اصطلاح . . . زمان یا مکان شروع ی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the rubber meets the road: در اصطلاح . . . زمان یا مکان شروع ی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fawn: تعریف و تمجید بیش از حد از کسی تحوی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

risk: تهدید فرصت خطر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gold standard: استاندارد طلایی از نظرعلمی معمولاً ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complacency: سهل انگاری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

messy: پرپیچ و خم پیچیده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confidence: باور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

generated: القاء شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ironic: متناقض ناهمخوان غیرمنتظره

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

responsible: پاسخگو مسئول

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acknowledged: قدردانی کردن پی بردن آگاه شدن تای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pragmatism: عملگرایی کنشگرایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turning point: سرنوشت ساز تعیین کننده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

antidote: اصلاح خنثی کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

farsightedness: چشم انداز دیدگاه دورنما بینش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acceptable: قابل قبول قابل توجیه قابل دفاع قابل ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walking the talk: اهل عمل بودن بلوف نزدن ( حرفش با عم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

walking the talk: اهل عمل بودن بلوف نزدن ( حرفش با عم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

simplicity: سهولت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

role player: بازیکن نمایشی ( در ورزش )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

role player: بازیکن نمایشی ( در ورزش )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

normalise: کوچک شمردن بی اهمیت جلوه دادن چیزی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

active: پویا پر انرژی پر شور و نشاط

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detaching: قطع کردن متفرق شدن جدا کردن کنار رف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

noticing: شناسایی آگاه شدن تشخیص دادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

culture: فرهنگ تجربه روش مهارت دستاورد ظرف ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

athletics department: واحد ورزشی بخش ورزشی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

athletics department: واحد ورزشی بخش ورزشی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embodying: ادغام کردن تجسم کردن ترکیب کردن ساز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solidifying: تثبیت کردن تحکیم کردن جمع بندی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

going the extra mile: عملکرد بیش از حد فراتر از حد انتظار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

language: اصطلاح

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

litmus test: شاخص تأیید کننده ملاک تأیید کننده ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complex: فشرده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

light bulb: در بعضی متون استعاره از " به بینش ر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

move your ass and your mind will follow: �هر کاری انجام بدهی ذهن باز هم کار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

move your ass and your mind will follow: �هر کاری انجام بدهی ذهن باز هم کار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dramatized: بزرگنمایی تأکید بیش از حد اغراق مبا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

six was no longer afraid of seven: چرا شش از هفت میترسد؟چون هفت نه را ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

six was no longer afraid of seven: چرا شش از هفت میترسد؟چون هفت نه را ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relevance: تطبیق

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all in: متعهد بودن به یک کار به طور کامل تل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

benefit: کارایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sensitivity: واکنش پذیری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wandering: منحرف

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right: شایسته

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close game: رقابت نزدیک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

close game: رقابت نزدیک

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hexaflex: شش ضلعی انعطاف پذیری ( در رویکرد در ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hexaflex: شش ضلعی انعطاف پذیری ( در رویکرد در ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recovery: تجدید قوا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stay ground: ثابت قدم بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reflections: ملاحظات

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beliefs: مفروضه ها

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embedded: تحت تأثیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

connect: پایبند

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

implementation: دستاورد کاربرد اجرا تحقق

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acceptance: شایستگی مقبولیت پذیرش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

legitimacy: اعتبار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misleading: مبهم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

free agency: بدون واسطه بی واسطه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pubertal: ناشی از بلوغ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sit well with: متناسب بودن با

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

facilitator: میانجی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

system: شیوه عمل برنامه ریزی رویکرد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tension: ناهماهنگی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

values: اصول ضوابط معیارها

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

performer: بازیکن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

introduction: شرح مختصر مبانی مقدمات

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thinking: استدلال نتیجه گیری نقطه نظرات ارزیا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stretching: فراتر رفتن adapt or extend the sco ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preparations: دستورالعمل ها برنامه ها تدارکات

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

threat: احتمال

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fuelling: دامن زدن به. . . I was fuelling he ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interval: نیمه وقت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close to perfect: تقریباً عالی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

close to perfect: تقریباً عالی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

choke: عقب نشینی غلبه بر سد کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sensation of: آگاهی از. . .

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sensation of: آگاهی از. . .

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to term: کنار آمدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

theoretical framework: ساختار مفهومی چارچوب مفهومی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

theoretical framework: ساختار مفهومی چارچوب مفهومی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self diminishment: تواضع

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self diminishment: تواضع

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perspective: تصویر کلی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

incongruence: ناهمخوانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incongruence: ناهمخوانی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make the shots: تصمیم گیری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make the shots: تصمیم گیری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tapping into: پرداختن به. . .

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coexistence: همسویی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feeling felt: کشف احساس متوجه شدن احساس در نظر گر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feeling felt: کشف احساس متوجه شدن احساس در نظر گر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affect: برهم کنش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

common humanity: حس مشترک بشری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

freed up: آزادانه بدون مانع

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freed up: آزادانه بدون مانع

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

painfully: نگران کننده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over identification: هویت بخشی بیش از حد

١١ ماه پیش

مدال‌های Mary.k