Mary.k - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

often enough: مکرر پیوسته

٢ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incongruence: ناهمخوانی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ironic: متناقض ناهمخوان غیرمنتظره

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

misleading: مبهم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pretalk: گفتگوی اولیه مکالمه اولیه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dominant: فراگیر

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

threat: احتمال

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

automatic: غیر ارادی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acknowledged: قدردانی کردن پی بردن آگاه شدن تای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

legitimacy: اعتبار

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to name just a few: تنها چند مثال از . . . تنها چند مو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reflections: ملاحظات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scrutinization: موشکافی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self fulfilling prophecies: پیش گوئی های خودکامبخش . . . در روا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

broader: مبسوط تر

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anticipatory anxiety: اضطراب پیش بین ( در روانشناسی و روا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stretching: فراتر رفتن adapt or extend the sco ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dishe out the price: بهای چیزی را دادن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

demoralization: دلسردی ناامیدی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no small way: تا حد زیادی. . .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

procrustean bed: واژه ی � تخت پروکروستی� برای توصیف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

implementation: دستاورد کاربرد اجرا تحقق

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hyperacuity: هوشیاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self criticism: خود - سرزنش گری خود - عیبجویی خود - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self criticism: خود - سرزنش گری خود - عیبجویی خود - ...

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cornered the market: به انحصار در آوردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dominant: فراگیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

automatic: غیر ارادی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in so doing: متعاقباً

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

great deal: چیزهای زیادی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

triggered: رقم زدن. . . یک عمل یا فعالیت در م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dissociation: انفکاک. . . در هیپنوتیزم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

broader: مبسوط تر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neural plasticity: انعطاف پذیری عصبی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neural plasticity: انعطاف پذیری عصبی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

priming: تداعی ( روانشناسی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respectfully: با احترام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the hub of the wheel: مرکز فعالیت یک موسسه یا شرکت یا . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the hub of the wheel: مرکز فعالیت یک موسسه یا شرکت یا . . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pop psychology: روانشناسی عامه پسند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pop psychology: روانشناسی عامه پسند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

procrustean: adj تحمیل کننده به زور به کار وادا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prefer: انتخاب کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

premises: پیش فرضها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tiptoe: مخفیانه محتاط نوک پا به سمت جایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

following: پشتیبانی حمایت همراهی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imaginative: غیر متعارف unorthodox ناسازگارnonco ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

double binds theory: نظریه پیوند دوگانه . . . روانشناسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

double binds theory: نظریه پیوند دوگانه . . . روانشناسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self fulfilling prophecy: پیشگوئی خود کامبخش . . . در روانشنا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

detaching: جدا کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detaching: جدا کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dissuade: بازداشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breaking down: از کار افتادن فروپاشی سقوط

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mindsight: ذهن بینی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mindsight: ذهن بینی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subject: تابع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hell in a handbasket: رو به وخامت حادثه بد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hell in a handbasket: رو به وخامت حادثه بد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

therapeutic alliance: اتحادِ درمانی . . . در روانشناسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open minded: روشنفکر قابل انعطاف پذیرا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open mindedly: واقعگرایانه بی طرفانه بدون پیش داور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immersed: غوطه ور شدن مشغول کردن گم شدن در ح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worthwhile: شایسته مثمر ثمر مفید قابل توجه با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

redefine: بازنگری مجدد بازنگری تجدید نظر ار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

entitlement: خودکامگی ( در متون روانشناسی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

value: شایستگی ارزش مفید بودن سودمندی مزیت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

optimistic: امیدوار کننده دلگرم کننده اطمینان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

first hand: تجربی مستقیم بدون واسطه تجربه ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thinking negatively: افکار ناخوشایند ( در درمان شناختی ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thinking negatively: افکار ناخوشایند ( در درمان شناختی ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hypothetical: نظری فرضی حدسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

needs: خواسته ها ضروریات نیازها ملزومات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

absorption: جذب ( در روانشناسی /هیپنوتیزم )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

internally: ذهنی - در روانشناسی -

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inner freedom: آرامش درونی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inner freedom: آرامش درونی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the double bind theory: نظریه پیوند دوگانه ( گریگوری بیتسون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the double bind theory: نظریه پیوند دوگانه ( گریگوری بیتسون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

incongruities: ناهمخوانی ها تناقضات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incongruities: ناهمخوانی ها تناقضات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

standardized: ساختاریافته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self damaging: خود - آسیبرسان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self damaging: خود - آسیبرسان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assert: جسور بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lively: سرگرم کننده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

without further adieu: بدون فوت وقت . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

without further adieu: بدون فوت وقت . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

targeting: اختصاص یافتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

automatic pilot: بدون ساختار تصادفی بی نظم برنامه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

holding back: محدودیت ایجاد کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the rubber meets the road: در اصطلاح . . . زمان یا مکان شروع ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the rubber meets the road: در اصطلاح . . . زمان یا مکان شروع ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fawn: تعریف و تمجید بیش از حد از کسی تحوی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

risk: تهدید فرصت خطر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gold standard: استاندارد طلایی از نظرعلمی معمولاً ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complacency: سهل انگاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

messy: پرپیچ و خم پیچیده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confidence: باور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

generated: القاء شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ironic: متناقض ناهمخوان غیرمنتظره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

responsible: پاسخگو مسئول

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acknowledged: قدردانی کردن پی بردن آگاه شدن تای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pragmatism: عملگرایی کنشگرایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turning point: سرنوشت ساز تعیین کننده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

antidote: اصلاح خنثی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

farsightedness: چشم انداز دیدگاه دورنما بینش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acceptable: قابل قبول قابل توجیه قابل دفاع قابل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walking the talk: اهل عمل بودن بلوف نزدن ( حرفش با عم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

walking the talk: اهل عمل بودن بلوف نزدن ( حرفش با عم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

simplicity: سهولت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

role player: بازیکن نمایشی ( در ورزش )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

role player: بازیکن نمایشی ( در ورزش )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

normalise: کوچک شمردن بی اهمیت جلوه دادن چیزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

active: پویا پر انرژی پر شور و نشاط

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detaching: قطع کردن متفرق شدن جدا کردن کنار رف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

noticing: شناسایی آگاه شدن تشخیص دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

culture: فرهنگ تجربه روش مهارت دستاورد ظرف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

athletics department: واحد ورزشی بخش ورزشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

athletics department: واحد ورزشی بخش ورزشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embodying: ادغام کردن تجسم کردن ترکیب کردن ساز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solidifying: تثبیت کردن تحکیم کردن جمع بندی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

going the extra mile: عملکرد بیش از حد فراتر از حد انتظار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

language: اصطلاح

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

litmus test: شاخص تأیید کننده ملاک تأیید کننده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complex: فشرده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

light bulb: در بعضی متون استعاره از " به بینش ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

move your ass and your mind will follow: �هر کاری انجام بدهی ذهن باز هم کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

move your ass and your mind will follow: �هر کاری انجام بدهی ذهن باز هم کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dramatized: بزرگنمایی تأکید بیش از حد اغراق مبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

six was no longer afraid of seven: چرا شش از هفت میترسد؟چون هفت نه را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

six was no longer afraid of seven: چرا شش از هفت میترسد؟چون هفت نه را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relevance: تطبیق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all in: متعهد بودن به یک کار به طور کامل تل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

benefit: کارایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sensitivity: واکنش پذیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wandering: منحرف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right: شایسته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close game: رقابت نزدیک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

close game: رقابت نزدیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hexaflex: شش ضلعی انعطاف پذیری ( در رویکرد در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hexaflex: شش ضلعی انعطاف پذیری ( در رویکرد در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recovery: تجدید قوا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stay ground: ثابت قدم بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reflections: ملاحظات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beliefs: مفروضه ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embedded: تحت تأثیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

connect: پایبند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

implementation: دستاورد کاربرد اجرا تحقق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acceptance: شایستگی مقبولیت پذیرش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

legitimacy: اعتبار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misleading: مبهم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

free agency: بدون واسطه بی واسطه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pubertal: ناشی از بلوغ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sit well with: متناسب بودن با

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

facilitator: میانجی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

system: شیوه عمل برنامه ریزی رویکرد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tension: ناهماهنگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

values: اصول ضوابط معیارها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

performer: بازیکن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

introduction: شرح مختصر مبانی مقدمات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thinking: استدلال نتیجه گیری نقطه نظرات ارزیا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stretching: فراتر رفتن adapt or extend the sco ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preparations: دستورالعمل ها برنامه ها تدارکات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

threat: احتمال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fuelling: دامن زدن به. . . I was fuelling he ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interval: نیمه وقت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close to perfect: تقریباً عالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

close to perfect: تقریباً عالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

choke: عقب نشینی غلبه بر سد کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sensation of: آگاهی از. . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sensation of: آگاهی از. . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to term: کنار آمدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

theoretical framework: ساختار مفهومی چارچوب مفهومی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

theoretical framework: ساختار مفهومی چارچوب مفهومی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self diminishment: تواضع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self diminishment: تواضع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perspective: تصویر کلی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

incongruence: ناهمخوانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incongruence: ناهمخوانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make the shots: تصمیم گیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make the shots: تصمیم گیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tapping into: پرداختن به. . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coexistence: همسویی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feeling felt: کشف احساس متوجه شدن احساس در نظر گر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feeling felt: کشف احساس متوجه شدن احساس در نظر گر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affect: برهم کنش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

common humanity: حس مشترک بشری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

freed up: آزادانه بدون مانع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freed up: آزادانه بدون مانع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

painfully: نگران کننده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over identification: هویت بخشی بیش از حد

١ سال پیش

مدال‌های Mary.k