مریم سی سی - جزئیات مدال‌ها

اولین لایک کردن

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leave aside: کنار گذاشتن مساله ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reintegrating: ادغام مجدد

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ground: Grounda for an appeal دلیلی برای در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rescuer: امدادگر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tenants: مستاجران

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tenants: مستاجران

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

admit: مترادف است با confess

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

due to: Was due to قرار بود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

put up: 1. ساختن یک ساختمان 2. نوشتن یه چی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strike up: برقراری آغاز مثلا strike up a fri ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strike up: برقراری آغاز مثلا strike up a fri ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take out a mortgage: وام مسکن گرفتن برای مثال . I do ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take out a mortgage: وام مسکن گرفتن برای مثال . I do ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

instruct: دستور دادن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blast out: صدلی خیلی بلند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blast out: صدلی خیلی بلند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tuning: Tuning the instrument کوک کردن ساز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bumped into: ملاقات کسی به صورت تصادفی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strenuously: قاطعانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strenuously: قاطعانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give an account of: توضیح دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give an account of: توضیح دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

touches on issues: سرو کار داشتن با مسائلی که

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at that point: در آن زمان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bounce: برای emailهم بکار برده میشود ایمل ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

live up: Live up expectations برآورده کردن ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dispense with: Dispense with somebody or something ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dispense with: Dispense with somebody or something ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aside: Comment

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spectacle: Spectacles عینک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

criticising: He gets upset if he feels people ar ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sedentary: Nomadic and sedentary چادر نشین ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

phasein: Gradually started using آغاز به اس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blew over: کم اهمیت شدن فراموش شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pa: منشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pa: =personal assistant someone who wo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lingering: همیشگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humanitarian: انسانی Humanitarian catastrophe ف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do down a treat: محبوب شدن To be going down a treat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

home grown: محلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

work out: پیش رفتن If everything works out w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leave aside: کنار گذاشتن مساله ای

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های مریم سی سی