Mahdi - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تمام نشدنی: طولانی

جدید ١٩ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طوق لعنت: مایه دردسر و گرفتاری

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a way of: یه نوع

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a word or two: کمی بیشتر صحبت کردن

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بدقلق: کسی که با دیگری مخالفت و تندخویی و ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overflowing with: سرشار از، مملو از، پر از

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unopened: سربسته

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pump up the volume: انرژی دادن، انگیزه دادن

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

barreling full steam ahead: با حداکثر سرعت و قدرت پیش رفتن

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بحر تفکر: تفکر عمیق

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nor would i: I wouldn't either

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unsure of oneself: نداشتن اعتماد به نفس ، نداشتن خود ب ...

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quickly enough: با سرعت رضایت بخش ( بدون اینکه خیلی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

only have to: تنها لازمه، فقط لازمه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sop up: جذب کردن ( مایع توسط یک چیز جامد )

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wither out of existence: کم کم یا به تدریج از بین رفتن، نابو ...

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drag somebody over burning coals: با خشم و عصبانیت با کسی صحبت کردن، ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big whoop of a deal: چیز غیر مهم و بی اهمیت، کار غیر مهم ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big of a deal: چیز مهم، موضوع خاص

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

praise somebody to the skies: زیاد از کسی تعریف کردن، زیاد کسی را ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as utterly: به طور کاملا

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

followed as: همراه با

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ring one's chimes: برای یک نفر به شدت جالب و جذاب و هی ...

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disordered eater: غذا خوردنده نامنظم، غذا خورنده اختل ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

normal eating: در تعادل غذا خوردن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سنجشگرانه: ارزیابی، بررسی

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

race around: با عجله رفتن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استناد به: توجه به

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skip around: خواندن کتاب به صورت پرشی، تصادفی و ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sleep drive: محرک خواب، میل به خواب، نیاز به خوا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

life hacker: کسی که عاشق تجزیه و تحلیل مشکلات و ...

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

longing to: به امید اینکه

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

simplify down: ساده کردن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

move toward: حرکت کردن به سمت

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

find yourself in: متوجه شدن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

calories out: کالری های مصرفی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you guessed it: درست حدس زدی

٥ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

created into: ایجاد

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شرط لازم و ملزوم بودن: جدایی ناپذیر بودن، به هم مربوط بودن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nut butter: کره آجیل یا کره مغزیجات که از آسیاب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پادگیر: برای شنیدن پادکست، نیاز به برنامه ا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is kind of tasting: کمی مزه یا طعم داشتن. مثال :protein ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

carbophobia: ترس از خوردن کربوهیدرات

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

portion out: تقسیم کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرقوام: مداوم، باثبات

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

binge grazer: فرد پرخور ( منظور فردی که به طور مک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mindful of anything: آگاه به چیزی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it can help: میتونه کمک کننده باشه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go round and round: به طور مداوم تکرار شدن

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gain back: دوباره بدست آوردن، جبران کردن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something isn't adding up: یه چیزی با عقل جور در نمیاد، یه چیز ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in just: فقط در، تنها در

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

based around: بر اساس، مربوط به

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the one that: همونی که

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coach corner: نکات و توصیه های مربی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

months at a time: چندین ماه متوالی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zen mind: ذهنی که دارای آرامش و تمرکز هست.

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مغالطه کردن: توجیه کردن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

move on with: ادامه دادن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nor do: همچنین

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zen one: فردی که داری آرامش و تمرکز هست.

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

observe without judgment: آگاه بودن از افکار، احساسات و رفتار ...

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

churning in stomach: اضطراب داشتن، نگرانی داشتن، دلشوره ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sneaking up: یواشکی، به آرامی، به آهستگی، بی سر ...

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get hijacked: تصاحب شدن، کنترل شدن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

even further: بیشتر از قبل

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kick into high gear: سریع راه افتادن، سریع به کار افتادن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

send somebody into something: کسی /چیزی را به چیزی درآوردن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

send into: کسی/چیزی را به چیزی درآوردن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be dealt with: به چیزی رسیدگی شدن، بررسی شدن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

send doing: چیزی/کسی را به چیزی درآوردن

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more than anything: از همه مهم تر

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

airbrushed: دستکاری شده با فتوشاپ

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

retouched: دستکاری شده

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tread down: زیر پا گذاشتن، ارزش و اعتبار قائل ن ...

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biobalancing: تعادل در زندگی، زندگی متعادل

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beyond help: شرایط بسیار بد ( به این صورت که امی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شخصیت دادن: احترام گذاشتن

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

health care practitioner: پزشک خدمات درمانی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hspp: مخفف:health service provider in psy ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abpp: مخفف: The American Board of Profess ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

but even more importantly: و از همه مهم تر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brain processes: اتفاقات ذهنی، اتفاقات درون ذهن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگیزه داشتن: تمایل داشتن، علاقه داشتن، میل داشتن ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clinical professor: استاد بالینی: فردی که در محیط دانشگ ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

موشکافی کردن: مورد بررسی قرار دادن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاداوج: پسرفت

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خرده گیری: سختگیری

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تصریح کردن: تاکید کردن

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wolf creek: به فردی میگویند که رفتار دور از ذهن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

remember though that: تاکید کردن بر روی به یاد داشتن حقیق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first port of call: اولین جا یا مکانی که فرد میره تا پر ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

racing mind: ذهن درگیر، ذهن مشغول

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

split system air conditioner: دستگاه تهویه مطبوع دو تیکه که شامل ...

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neckroll: متکا لوله ای کوچک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mattress cover: محافظ تشک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کیفوری: سرخوشی، مستی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گاز بندی کردن: جلوگیری از نشتی گاز

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های Mahdi