تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تفاوت واژۀ squalor با واژه های هم معنی آن مثل untidiness یا dirtiness این است که این واژه نوعی از کثیفی و فلاکت را می رساند که در اثر عدم توجه یا فقر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در مورد مطلبی درازگویی کردن ( گویا که فرد در حال سراییدن شعری در آن باره است ) مثال: critics often wax poetic about the importance of style although ...

پیشنهاد
٠

این مسئله همچنان صادق است/مطرح است/پابرجاست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

یکی از معانی این واژه حالتی منفی را به همراه دارد که مطابق با حالت منفی واژه ornamental نیز هست، یعنی تزیینی یا زینتی. اینکه بفرض شما از موضوعاتی سخن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مفروضات؛ مانند عبارت cultural assumptions به معنای مفروضات فرهنگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ideation

پیشنهاد
٠

In order of priority

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نوچه؛ پادو؛ فردی که در یک سازمان یا یک جمع کوچک چند نفره، به پادویی و نوکری مشغول است. مثلا، یه آدم قُلدُر و نوچه هاش: A bully and his/her gophers

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کهانتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شخص دوم [در تثلیث مقدس]؛ یعنی پسر خدا، حضرت عیسی، که در نظریه ی تثلیث، خدای متجسم است ( God incarnate ) .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

یکی از معانی، شورانگیزبودن، یا قابلیت ایجاد احساسات، شور و یا هیجان در مخاطب است. برای مثال، �what appeals to me is the pathos and liveliness of his ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اگر به شکل فعل بیاید همراه با حرف اضافه Intoبعد آن، برای مثال، می تواند مجازا به معنای �سرازیرشدن� باشد. مثلا، �All these experiences avalanched into ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

gloss of wealth، پیشنهاد خوبیه بنظرم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

رسم زمانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

اگر واژه بصورت صفت ( . adj ) در مورد مکان یا بنایی آورده شده است، برای مثال: a squat building، به معنای بنا یا ساختمانی کم ارتفاع می باشد.