کوشش - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discernable: قابل تشخیص

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

synchronize: همگام سازی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unorthodox: غیرمقلدانه، بی تعصب، به دور از تعصب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unorthodox: غیرمقلدانه، بی تعصب، به دور از تعصب ...

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self consistency: خودسازگاری، خودهمسانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

facilitating: آسان سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

facilitating: آسان سازی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

encouraging: جسارت بخشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

providing: فراهم سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ongoing: مستمر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the following of: در پیروی از، در تعقیبِ، به دنبالِ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fertilization: بارورسازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nummo: موجودات بی مرگ در آیین دوگون

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quark gluon: حالتی از ماده در دما و چگالی بالا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in keeping with: با توجه به

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in keeping with: با توجه به

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conceptual: فرضی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

taxing: تلاشگر، مسئولیت پذیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give back: بازگردانیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

preagreed: آنچه از پیش درباب آن توافق شده است؛ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in effect: در واقع، در حقیقت، در نتیجه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

synchronize: همگام سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

synchronize: همگام سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn out: برآمدن، معلوم شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by inference: در نتیجه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by inference: در نتیجه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

giza: جیزه ( شهری در نزدیکی قاهره که اهرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

giza: جیزه ( شهری در نزدیکی قاهره که اهرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

step back: قدم بازپس نهادن، بازگشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

step back: قدم بازپس نهادن، بازگشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

discernable: قابل تشخیص

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discernable: قابل تشخیص

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

near exact: تقریباً دقیق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

recapping: روکش کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ongoingness: استمرار، پیشرفت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unsubstantiated: بی اساس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unsubstantiated: بی اساس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clear: آگاه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diachrony: درزمانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

synchrony: هم زمانی متضاد diachrony : درزمانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out of place: بی جا، بی ربط

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wuthering heights: بلندی های بادگیر ( اثر امیلی برونته ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wuthering heights: بلندی های بادگیر ( اثر امیلی برونته ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the pilgrim’s progress: سلوک زائر ( نام اثری از اسکات )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eddas: اداها ( اساطیر اسکاندیناویایی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prose fiction: داستان منثور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prose fiction: داستان منثور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in passing: به طور گذرا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

systematically: به شکلی نظام مند ، به صورت قااعده م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

genre bound: وابسته به ژانر، محدود به ژانر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

heuristically: به گونهای کشفی، به گونه ای ابتکاری، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apodictically: به طور قطعی، بی چون و چرا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counterguess: حدس متقابل، در مقابل یک حدس حدس دیگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

variants: متغیرها متضاد invariants به معنی نا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

variants: متغیرها متضاد invariants به معنی نا ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های کوشش