پیشنهادهای Javad Haghighi (٨٦)
ایرا، زیرا.
مورخ، مورخه.
بت خانه.
تئین.
استحفاظ، استحفاظی.
تحرک.
رویارو.
بُن.
پودر.
پودر.
ادغام کردن.
حس.
زخمین.
رحل.
کول، خا، دوش، کت.
شیرک.
شیرک.
نک.
هیجا.
هالک.
ییری.
چربش.
تمجید.
تمجید.
قوال.
قینه.
مر.
ابکا.
مثل خر در گل ماندن. تا خرخره فرو رفتن.
یه مشت، یه کپه، یه تاپه ( این اصطلاح برای اشاره به چیزی که مقبول و محبوب و خوش آیند نیست استفاده می شه، مثلا یه تاپه خزعبلات یا دری وری ) .
کلافه.
دریافت.
مردنی.
کج بیل.
خریدن.
آجیل.
غرش.
روال.
اشاره.
پستیژ. پوستیژ.
طرد.
گندنا.
مال الاجاره.
گزیر.
اظهار.
اظهار.
نیل.
کاسنی.
گلپر.
آمیغ،
گاز.
قسم.
تدارکات.
بالن، عنبر.
قرینه. Same
قرینه.
بهنام.
کرامت.
یرما.
مهناوی.
خاک دان.
خاک دان.
خلاف.
صریحا.
کلاه بوقی.
آزرده خاطر، دلخور.
انسان خاکی، آدم پاک نهاد.
قاطعیت.
نیاک. سلف.
نُس، گرداگرد لب و دهان ( لغت نامه ی دهخدا ) .
مشمع. مشما.
جگری.
رَوَن.
مسوول. ضامن. مسلول. جواب گو. ملتزم.
لقب، ج القاب.
صدور. صادر.
هَیْمَنه ( بر اساس فرهنگ انتشارات معین ) .
سلب.
پول پارو کردن.
یراق.
حبه
چمن
اصطلاح یا عبارت �Chip away at� هم بار معنایی مثبت داره، هم منفی! فعل chip به معنی تراشیدن است و اگر شما �chip away at� را برای �موضوعی منفی� به کار ب ...
صرفا برای ادامه ی مناظره