دکترحامد رسولی - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draft: outline, abstract, plan, rough, ske ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slop: Slop هر نوع لباس گشاد رویی، روپوش ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vigor: power, beef, energy, force, might, ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

absurd: ridiculous, crazy ( informal ) , fa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

partially: تا اندازه ای، تا یک اندازه، اندکی. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devour: eat, consume, gobble, gulp, guzzle, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come: You had it coming to you تا چشمت کو ...

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whistle: to make a high or musical sound by ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lit: intoxicated, boozy, canned, disguis ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

split: تقسیم کردن دو نیم کردن، میله های با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

constant: همیشگی، پایا مداوم، پایدار، ثابت قد ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harbor: لنگرگاه، بندرگاه، پناهگاه، پناه داد ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

program: برنامه، نرم افزار؛ برنامه تلویزیونی ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

chive: تعقیب کردن، اذیت کردن. پیازچه، پیاز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dislike: بی علاقگی دوست نداشتن، بیزار بودن، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

minute: دقیقه ، لحظه، دم، آن، بسیار خرد، ری ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

versatile: چند کاره. چند منظوره . فراگیرنده، د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yeast: foam, froth, lather, spume, suds مخ ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aback: قهقرایی، به عقب، غافلگیر، ناگهان، ( ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terrific: وحشتناک . ترسناک، هولناک، مهیب، عظی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apply: درخواست کردن، اعمال کردن. صدق کردن، ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dysregulating: بی نظمی. عدم تعادل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

copyright: حق چاپ و نشر. حق تالیف و تصنیف، حق ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beg: ?I beg your pardon لطفا حرفتون رو ت ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

launcher: سکوی پرتاب، وسیله پرتاب موشک، پرتاب ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lineage: ancestry, blood, descent, extractio ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lineage: خوی، مزاج، نسبت، خویشاوندی، دم، نسب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

betrayal: disloyalty, deception, double - cro ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abstraction: idea, concept, formula, generalizat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compass: وسعت، جهت یاب، تدبیر کردن، نقشه کشی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boast: توانایی های خود را به رخ کشیدن، پز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fetus: a baby or young animal before it is ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

AIR: atmosphere, heavens, sky - wind, b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enquire: پرسیدن، تحقیق کرد. بازجویی کردن، جو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

side: کنار، جنب جهت، پهلو کناره، طرف، سمت ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enucleation: تخلیه چشم

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resident: مقیم، ساکن . مستقر، کامپیوتر: مستقر ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acme: اوج، ذروه، قله، منتها ( درجه ء ) ، ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beloved: My beloved یکی یدونه من، محبوب من، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bogy: غول، لولو، دیو، جن، شیطان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dysregulating: بی نظمی. عدم تعادل

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

palatable: مطبوع به ذائقه، خوش طعم، لذیذ، دلپذ ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intricate: complicated, complex, convoluted, e ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recalcitrant: مقاوم . خودمختار. چغر. بد بدن. کله ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dysregulating: بی نظمی. عدم تعادل

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extirpation: دفع، ریشه کنی، نابودی

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fed up: I am fed up from him من از دستش ذله ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promote: تبلیغ کردن ( برای کالا یا خدمات ) ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

authentic: genuine, actual, authoritative, bon ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuff: things, belongings, effects, equipm ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regulation: ضابطه. قانون. کنترل، نظارت. مقررات ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pigeon: کبوتر، محبوبه، دختر جوان، ترسو، ساد ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cargo: load, baggage, consignment, content ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kayak: کایاک، قایق پارویی اسکیموها، ورزش: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stew: تاس کباب؛ پختن آرام در ظرف در بسته ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easy: Take it easy man بی خیال شو مرد🤒

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peripheral: incidental, inessential, irrelevant ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assignment: task, appointment, commission, duty ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strong band: نوار قوی ( در ارولوژی )

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intestinal: روده ای، امعایی، روده دار، مجرای گو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recalcitrant: مقاوم . خودمختار. چغر. بد بدن. کله ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rub: مالیدن سودن، ساییدن، پاک کردن، اصطک ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rock: I rock you = I love you دوستت دارم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

observe: see, detect, discern, discover, not ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

observe: مشاهده کردن . معاینه کردن، اظهار عق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

point: essence, crux, drift, gist, heart, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kneel: زانو زدن به نشانه احترام یا ضعف به ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

executive: مدیر. عملگر. مدیر عامل، مدیر اجرایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

valid: معتبر، موجه. موثق. نافذ، قابل قبول، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ulceration: پارگی، زخم، ایجاد زخم یا قرحه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

among other: از جمله. . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pericentric: دور مرکزی، در اطراف مرکز، پری مرکزی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

descended: نزول یافته، پایین آمده، نازل شده، ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plunder: به زور چپاول کردن، چپاول، تاراج، یغ ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bottom: قسمت تحتانی، نشیمنگاه. پایه، ته، زی ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

occasion: If the occasion arises اگر فرصتی دس ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

radial spoke: پره های شعاعی، رادیال اسپوک در ارول ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

funnel: دودکش ناو، قیف، دودکش، بادگیر، شکل ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undervirilization: کم مردانه شدن در ارولوژی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

precursors: پیش ساز، پیش ماده، مقدمه، ماده اولی ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

remember: It must be remembered البته باید به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extension: annexe, addition, appendage, append ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maldescent: ناقص فرود آمدگی، ناقص نزول یافتگی ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

situs inversus: وضعیت معکوس، حالت آینه ای

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

council: شورا؛ سازمان خدمات شهری هیات، انجمن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

available: مقدور، دسترس پذیر، فراهم، قابل استف ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

actuality: existence, being, materiality, real ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hand: دست دسته، عقربه، دستخط، خط، شرکت، د ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

symptomatic: علامتی، نشانه بیماری و مرض، حاکی، ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

significant: قابل ملاحظه، چشمگیر، پر معنی، مهم، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gigantic: enormous, colossal, giant, huge, im ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adjudication: judgment, arbitration, conclusion, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beloved: dear, admired, adored, darling, lov ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terrific: great, enormous, fearful, gigantic, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rig: حیله، برپا کردن، نصب قطعات، بادگل و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

owner: صاحب. مالک . دارا. possessor, holde ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adorable: دوست داشتنی شایان ستایش، قابل پرستش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promoter: ترویج کننده فروش، پیش برنده، ترقی د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subject: topic, affair, business, issue, mat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solid: ثابت، توپر، سخت پا، یکپارچه، یکسان، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

negotiator: mediator, ambassador, delegate, dip ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

planned: هدف گذاری شده، ترتیب داده شده، برنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unspecific: مبهم، نامعلوم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retroperitoneum: خلف صفاق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maldescended: ناقص نزول یافته، ناهنجار، بطور ناقص ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dysgenesis: Gonadal dysgenesis تکامل ناقص غددجن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retractile: عقب کشنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick: Don't pick on me بهم گیر نده! ، بمن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yield: produce, bear, bring forth, earn, g ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yield: تسلیم شدن پس دادن، بازدهی، ثمر دادن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boot: The boot is on the other foot گهی پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

will: خواسته. مشیت، اختیار، رضا، وصایا، ب ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick: چیدن، کندن. کلنگ دو سر، کلنگ زدن، ب ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excuse: ? Could I be excused اجازه دارم برم ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

purpose: هدف، مقصود. مفاد، مفهوم، غرض، عزم، ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parade: راهپیمایی، رژه سان و رژه، سان رفتن، ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provision: تدارک، آماده سازی. مقرر کردن، فراهم ...

١ سال پیش

مدال‌های دکترحامد رسولی