دکترحامد رسولی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waste: هدر دادن، اسراف کردن افت، قراضه، تض ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pour: ریختن، سرازیر کردن جاری شدن یا ساخت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

degeneration: فساد. تخریب. نابودی. خرابی. تباهی. ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bloom: رشد انفجاری، شکوفه کردن، گل دادنی، ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retaliate: pay ( someone ) back, get even with ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strategy: استراتژی، تدبیر راهبرد، خط مشی، فن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rock: sway, lurch, pitch, reel, roll, swi ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

struggle: تلاش کردن، تقلا کردن؛ کشمکش نبرد، ت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

associate: ارتباط دادن متحد، شریک شدن، هم پیون ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ignore: He ignored the act اون به روش نیاور ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuff: things, belongings, effects, equipm ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yield point: در مهندسی نخستین نقطه در نمودار تنش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

juggle: تردستی . شعبده، حقه بازی، شیادی، چش ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blue: , You look blue پکری ، چته تو ، کش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arbitration: تحکیم، نتیجه ء حکمیت، رای بطریق حکم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compliment: تعارف، درود، تعریف کردن از praise, ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

helpless: Helpless بیچاره، درمانده، فرومانده، ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

belive me: بمن اعتماد کن. باورم کن. راست میگم. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contact: تماس گرفتن، ارتباط برقرار کردن کنتا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stake: تیر چوبی. میخ چوبی، دستک، تیرک، ستو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embrace: در آغوش کشیدن؛ پذیرفتن در آغوش گرفت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baseball: ٢٧سلام جناب استاد قربانی با همه احت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abnormal: unusual, atypical, exceptional, ext ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tower: برج ( مثل برج ) بلند بودن، معماری: ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hare: علاوه بر ترجمه دوستان عزیز این واژه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evidence: مدرک، اثبات بینه، شاهد، دلیل، گواه، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dispute: بحث و مشاجره. تنازع، منازعه، مجادله ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adrift: دستخوش طوفان، غوطه ور ( روی اب ) ، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cosmic: وابسته بگیتی، کیهانی، مربوط بعالم ه ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

induction: اقامه، برقراری، القا کردن، کسب کردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obvious: واضح، بدیهی، مشهود. آشکار، هویدا، م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

maldescent: ناقص فرود/نزول یافته

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

credentials: استوار نامه، گواهی نامه، اعتبار نام ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shake: vibrate, bump, jar, jolt, quake, ro ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shake: تکان دادن. لرزاندن، نوسان، ارتعاش، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

example: I made an example of him پدرشو درآو ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alley: کوچه، پس کوچه، گذر، خیابان کوچک، ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terrible: ناخوشایند، بسیار بد وحشتناک، وحشت آ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

convey: communicate, disclose, impart, make ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supreme: highest, chief, foremost, greatest, ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nostalgic: sentimental, emotional, homesick, l ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collect: assemble, cluster, congregate, conv ...

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lack: فقدان، کمبود. عدم، نبودن، نداشتن، ا ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humble: He is a humble man اون آدم خاکی هست ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evict: فیصله دادن، مستردداشتن، بیرون کردن، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

counter: پیشخوان؛ شمارشگر گیشه، دستگاه شمارن ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

factors: Factor در معانی مفرد به شرح ذیل است ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

allowance: I don't get allowance from my Dad a ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in ages: I haven't seen you in ages خیلی وقت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brunch: غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای نا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jump: !Take a running jump کور خوندی! خر ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

say: That goes without saying لازم به گف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

justify: توجیه کردن. هم تراز کردن، قضاوت کرد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

purpose: Purpose به معانی :هدف، مقصود مفاد، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imagine: فرض کردن. بخود گرفتن، بخود بستن، وا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

activate: فعال کردن. به فعالیت پرداختن، به کا ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interval: وقفه فاصله تاکتیکی، فاصله، مدت، فرج ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trench: معبر، گود ساختمان، حفر کردن، سنگر ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trade: داد و ستد، کسب و کار، تجارت. بده بس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provide: supply, cater, equip, furnish, outf ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spontaneous: خودبه خود. خود انگیز، بی اختیار، فو ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

will: وصیت. میل . اراده . خواسته. مشیت، ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

value: قیمت، ارزش مقدار ( در ریاضیات ) ، ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sinister: گمراه کننده، بدخواه، کج، نادرست، خط ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

life: Life begins at forty تازه اول چل چل ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

side: I need you by my side میخوام کنارم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worth: A bird in hand is worth two in the ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worth: A word before is worth two after جن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pavement: پیاده رو. رهفرش، سنگفرش، علوم مهندس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

replicate: copy, duplicate, mimic, recreate, r ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glitter: تابش، تلالو، درخشندگی، درخشش، براق ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collaborate: work together, cooperate, join forc ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wish: want, aspire, crave, desire, hanker ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear: certain, convinced, decided, defini ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear: جمع کردن، خالی کردن آشکار، زلال، صر ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

readapted: مجددا تطبیق داد، دوباره مطابقت داد، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

absence: غیبت. نبودن، حالت غیاب، فقدان، روان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

absence: غیبت نبودن، حالت غیاب، فقدان، قانون ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hare: علاوه بر ترجمه دوستان عزیز این واژه ...

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fire: flames, blaze, combustion, conflagr ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fire: آتش زدن، افروختن، شلیک کردن، شلیک، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reputation: شهرت، اعتبار آبرو، خوشنامی، اشتهار، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

investment: transaction, speculation, venture ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit: They don't hit it off با هم نمیسازن ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

allow: اجازه دادن. رخصت دادن، ستودن، پسندی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

temple: shrine, church, sanctuary

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cram: پرکردن، چپاندن، خودرا برای امتحان ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interest: علاقه مند، مایل؛ جالب؛ بهره علاقمند ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuff: چیز ماده، کالا، جنس، مصالح، پارچه، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ignore: overlook, discount, disregard, negl ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

point: امتیاز نقطه گذاری کردن، دماغه، دلال ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quickly: Quickly come, quickly go باد آورده ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

circumspect: cautious, calculating, careful, cha ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive: الکترونیک: تحریک کردن، راندن، گردان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhibit: display, demonstrate, express, indi ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trust: اعتماد داشتن ایمان، توکل، اطمینان، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intermittent: بینابین، متناوب، نوبت دار، نوبه ای، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intermittent: periodic, broken, fitful, irregular ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evacuation: تخلیه برون ریزی، اخراجات، تهی سازی، ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

struggle: تلاش کردن، تقلا کردن؛ کشمکش نبرد، ت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

purpose: It doesn't answer my purpose به درد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contact: Contact lens لنز چشم ، لنز روی مردم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interest: علاقه مند، مایل؛ جالب؛ بهره. منافع ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contrast: اختلاف، تفاوت رنگ زمینه، هم سنجی، م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

induration: سفتی، سختی، استحکام، خشکی، بی دلی، ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moon: کره ماه مهتاب، ماه زده شدن، سرگردان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bond: پیوند وصل کردن، متصل کردن، چسباندن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magnitude: importance, consequence, greatness, ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

considerably: به طور قابل ملاحظه ای، نسبتا زیاد. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

remember: Remember me to your father, please ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demand: درخواست کردن، نیاز، احتیاج، خواستار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crucifixion: تصویر حضرت عیسی بر بالای صلیب، مصلو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foretell: پیشگویی کردن، ازپیش اگاهی دادن، از ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

staunch: وفادار. ثابت قدم. بی منفذ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

figure: اندام، هیکل نگاره، هیکل، پیکره، تند ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cock: خروس پرنده نر ( از جنس ماکیان ) ، ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bottom: lowest part, base, bed, depths, flo ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sort: نوع، دسته بندی کردن جور کردن، دسته ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut: penetrate, chop, pierce, score, sev ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magnitude: بزرگی. دامنه، حیطه عمل، کشش، شدت، ت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quite a while: مدتی است. . . . ، زمان طولانی است. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knight: اسب در شطرنج، قهرمان، شوالیه، نجیب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relieve: تسکین بخشیدن . راحت کردن، تعویض نگه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

futon: تشک ، رختخواب یا زیرانداز خواب که خ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hollow: توخالی گودال، میان تهی، گود افتاده، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

surprise: تعجب کردن؛ شگفتی غافلگیری، غافلگیر ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

productivity: بهره وری، بازدهی، فرآورش، حاصلخیزی، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hussy: دختر جسور، دختر گستاخ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glans: سر آلت تناسلی مردانه، حشفه، کلاهک آ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ordeal: تجربه امتحان سخت برای اثبات بیگناه، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proposition: Propositionلایحه قانونی طرح، موضوع، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trade: داد و ستد، کسب و کار، تجارت مبادله ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mortify: humiliate, chagrin, chasten, crush, ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transformation: تبدیل، دگرگونی، تغییرشکل، تغییرماهی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transformation: change, alteration, conversion, met ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

negotiator: مذاکره کننده، چانه زن، معامله گر، ط ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

libertine: هرزه، افسار گسیخته، کسیکه پابند مذه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gunk: ماده کثیف و چسبناک، ماده چرب، علوم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fetus: جنین، رویان . موجودی در حال تکامل د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abstraction: تجرد، پریشان حواسی، اختلاس، دزدی، ر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abstraction: مفهوم. تصور کلی، راه کار، تدبیر، رو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infiltrate: نفوذ کردن در منطقه، تراوش کردن، نشر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dewy: شبنم دار، ژاله دار، ترکرده، مرطوب، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thrust: فشار محوری، بار محوری، فشار دادن به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brittle failure: گسستگی ترد و شکننده. از هم گسیختگی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

find: discover, come across, encounter, h ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abstract: انتزاعی ( یک نوع سبک هنری ) ، تجرید ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hub: مرکز. کانون. قطب. برجستگی، ناف، کاس ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magistrate: judge, J. P. , justice, justice of ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

split: He split hairs too much اون خیلی گی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apply: درخواست کردن، اعمال کردن. صدق کردن، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

campaign: پویش، کمپین مبارزه انتخاباتی، حمله، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excellent: عالی، ممتاز عالی، بسیارخوب، شگرف

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ACE: You always get an ace in different ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obvious: evident, apparent, clear, conspicuo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

see: I see what you mean منظورت رو میفهم ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invasive: تهاجمی هجوم کننده، تاخت و تاز کننده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

category: دسته، گروه نوع، قلم، جنس، طبقه اجنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

friend: Close friendدوست نزدیک Bosom friend ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

مدال‌های دکترحامد رسولی