دکترحامد رسولی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regulation: کنترل، نظارت. مقررات و نظامات، نظام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disturb: interrupt, bother, butt in on, disr ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cantor: a man who leads the prayers and son ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infidel: کافر، بیدین، بی ایمان، شخص غیر مومن ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall out: دعوا و مشاجره کردن اتفاق افتادن، رخ ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trigger: ماشه. مدار رهاساز، برانگیزنده، پاشن ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

multicentre: چند مرکزی , چند حوزه ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defects: نواقص، عیوب، خطاها، اشتباهات

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stationery: ثابت، نوشت افزار، لوازم تحریر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

colleoni: به ایتالیایی یعنی بیضه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear: وصول کردن، خالص، پاک ، تخلیه جمع کر ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

word: کلمه. واژه پرداز . لغت، لفظ، گفتار، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

word: Upon my word اصطلاحا یعنی به شرافت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hamstring: زردپی طرفین حفره پشت زانو، عضلات عق ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infallibility: مصونیت از خطا، عصمت، معصومیت، پاکی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feel: احساس کردن لمس کردن، محسوس شدن touc ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plague: disease, epidemic, infection, pesti ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

manage: با سلام و ادب اساتید دوستان و بزرگو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manage: administer, be in charge ( of ) , c ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drop: انداختن. کم کردن، فرود، قطره، چکه، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concert: negotiate, arrange, settle, agree, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boast: توانایی های خود را به رخ کشیدن، پز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contribute: give, add, bestow, chip in ( inform ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inventory: فهرست اموال. لیست موجودی، صورت دارا ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thumb: A valid rule of thumb یک قانون کلی ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come on: سلام اساتید و دوستان بزرگوار خواهشا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

huge: بزرگ، عظیم الجثه، هیکلی، سترگ، غول ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

productive: فر آورا . پر بازده، مثمر ثمر. بارآو ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit: Hit the road بزن به جاده، بزنیم به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

replicate: تکرار کردن برگرداندن، تازدن، جورساخ ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assume: فرض کردن. بخود گرفتن، بخود بستن، وا ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

business: Business is very quiet کار و کاسبی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swallow: gulp, consume, devour, drink, قورت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mendacious: دروغگو، کاذب. نعناعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alteration: تغییر، تبدیل، تعویض، دگرگونی، ابدال

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall out: We shall fall out کلاهمون تو هم میر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promote: help, advance, aid, assist, back, b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

identical: یکسان، همسان برابر، همانند، همان، م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fist: He/she is close fisted اصطلاحا یعنی ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

business: trade, bargaining, commerce, dealin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

business: کسب و کار موسسه بازرگانی، داد و ستد ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

certainly: اطمینان، یقین. قطع، امر مسلم، قانون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

randomized: تصادفی سازی شده، بصورت اتفاقی یا تص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

butt: end, haft, handle, hilt, shaft, sha ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

collide: برخورد کردن، تصادف کردن. تصادم کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supposed: presumed, accepted, alleged, assume ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fist: He is close - fisted نم پس نمیدهد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

productivity: output, production, work rate, yiel ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

line: خط؛ صف سطر، ردیف، رشته، بند، ریسمان ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

condition: state, circumstances, lie of the la ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

replicate: copy, duplicate, mimic, recreate, r ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

second: الکترونیک: ثانیه، کامپیوتر: ثانیه، ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spare: یدکی، زاپاس اضافه، دریغ داشتن، مضای ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cluster: خوشه. مجموعه. کلاستر، خوشه ای، گروه ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hound: harass, badger, goad, harry, impel, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

early: Early زود Lateدیر I am an early bir ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

efficiency: کارآیی، بازده، ضریب انتفاع، درجه تا ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interventive: مداخله ای, مداخله گر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ligated: بسته، متصل، وصل، محکم، محدود

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contralateral: طرف مقابل

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contribute: اذعان کردن، درمیان گذاشتن، موجب، با ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

morphology: ریخت شناسی، شکل شناسی، مورفولوژی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self palpation: خود لمسی در علم ارولوژی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maldescent: ناقص فرود/نزول یافته

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

business: It is none of my business بمن چه؟

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fist: He/she is close fisted اصطلاحا یعنی ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

celebrity: personality, big name, big shot ( i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

celebrity: آدم مشهور. شخص معروف. فرد نامدار pe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fist: He is close - fisted نم پس نمیدهد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peremptorily: قطعا، حاکمانه، امرانه، حکما

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abstract: انتزاعی ( یک نوع سبک هنری ) ، تجرید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assignment: تکلیف. واگذار کردن، ماموریت دادن، ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assignment: Job. appointment . Mission . duty

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crap: Cut the crap زر نزن، گاله رو ببند

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boast: Great boast little toast اصطلاحا یع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

value: مهندسی صنایع: ارزش، بها، قیمت، قدر، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

value: importance, advantage, benefit, des ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solid: firm, compact, concrete, dense, har ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

will: خواسته. مشیت، اختیار، رضا، وصایا، ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neurotransmitter: عصب میانجی، ناقل عصبی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

martyr: فدایی، شهید راه خدا کردن، قانون فقه ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mean: signify, convey, denote, express, i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concert: کنسرت. انجمن ساز و آواز، هم آهنگی، ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

material: مواد؛ پارچه ماده، کالا، ماتریال، مص ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold: Hold the line , please گوشی خدمتتان ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

council: شورا؛ سازمان خدمات شهری. هیات، انجم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expect: انتظار داشتن. پیش بینی کردن، چشم دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expect: بجز، مگر، به استثنای جز، غیر از، سو ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tit: Tit for Tat این به اون در ، چیزی که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

average: حد متوسط، حد معمول. میانگین حسابی، ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

polyorchidism: چند بیضه ای

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settlement: agreement, arrangement, conclusion, ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn: وسط چیزی گذشتن، از جایی رد شدن. متق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

funnel: دودکش ناو، قیف، دودکش، بادگیر، شکل ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instinct: غریزه. شعور حیوانی، هوش طبیعی جانور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lament: تاسف خوردن، زاریدن، سوگواری کردن، س ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reach: arrive at, attain, get to, make - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reach: رسیدن. دسترسی، توانایی، استطاعت، وس ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn: الکترونیک: چرخیدن، تراشیدن، دور زدن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vigor: power, beef, energy, force, might, ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seek: We seek water in the sea آب در کوزه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

business: It is none of your business به تو چ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spare: Come around in your spare time تو ا ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settlement: توافق، سازش حل و فصل، واریز، تصفیه، ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

executive: مدیر. عملگر. مدیر عامل، مدیر اجرایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

munificent: generous, beneficent, benevolent, b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

butt: Move your girly butt یه تکونی به آق ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gaff: میله مایل ( دکل ) ، خنده بلند، قهقه ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beat: Beat it بزن به چاک، فلنگو ببند!

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contribute: give, add, bestow, chip in ( inform ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infidel: کافر، بیدین، بی ایمان، شخص غیر مومن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

martyr: فدایی، شهید راه خدا کردن، شهید، به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collide: crash, clash, come into collision, ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

مدال‌های دکترحامد رسولی