مدال‌های Iraj1986

٨

٢,٦٦٨

٢٦

٠

٥

٢١

امتیاز‌ها

مدال‌ها

جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

centerpiece: تزئین وسط میز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweet tempered: خوش خلق

٥ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as soon as possible: در اولین فرصت

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go mad: دیوانه چیزی شدن ( به معنای علاقه زی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pleading: التماس کردن خواهش کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

water dispenser: آبسردکن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

show promise: نشان دادن قابلیت یا توانایی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brought about: باعث - اتفاق افتادن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eternal: ابدی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engraved: حکاکی شده

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

informative: آموزنده

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fairway: قسمت چمن کاملا “کوتاه شده بین نقطه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mint: نعنا

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

there's a limit to everything: هر چیزی حدی داره!

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

being: شخصیت

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chirpy: سرخوش

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

worth the money: به پولش می ارزه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worth the money: به پولش می ارزه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tin: قوطی کنسرو یا کمپوت فرقش با can این ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lorry driver: راننده کامیون

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inbox: صندوق ورودی ( ایمیل یا پیامک )

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the singles chart: لیستی از آهنگ های پاپ که بیشترین فر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crotch: خشتک ( شلوار )

٥ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٥ ماه پیش