حسین پاک منش - جزئیات مدال‌ها

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متهم شدن: accuse I was accused a robbery :به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burgle: My house was burgled خونمو دزد زد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burgle: My house was burgled خونمو دزد زد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pilferer: I saw those two pilferers اون دوتا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پام شکست: I broke my leg شکستن پا مجهول نمی آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

معالجه کردن: Pretreat

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گرم گرفتن: to get on like a house on fire

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to catch somebody on the hop: غافلگیر کردن کسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دلم برات سوخت: My heart went out to you

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go out: My heart goes out to you دلم برات ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دل و جرات پیدا کردن: Take heart

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داستانش مفصله: it's a long story

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کسل کردن: bore I don't want to bore you :نمیخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what it boils down to is that: موضوع از این قرار است که

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

estate agency: مشاور املاک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

things turn out differently: صدوهشتاد درجه تغییر کردن عوض شدن ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دخل و خرج: Make both ends meet دخل و خرج را جو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دخل و خرج: Make both ends meet دخل و خرج را جو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn a hair: He didn't turn a hair ککشم نگزید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

devil of a job: سختی کشیدن زیاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیگیری: prosecute

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوش صحبت: articulate

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بادمجان بم افت ندارد: as strong as an ox

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

at death: مردنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تصادف کردن: collide : تصادف وسایل نقلیه باهم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مچ پا: i sprained my ankle مچ پام پیچ خور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fill the tank: بنزین زدن Would you like me to help ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cope: I can cope with it myself: خودم ازپ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what seems to be wrong with it: مگر چه مشکلی دارد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stupidly obstinate: یک دندگی از روی حماقت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تختخواب تاشو: convertible sofa bed

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

entreat: to entreat sb التماس کسی را کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

greatful: قدردان سپاس گذار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گیر دادن: pick on

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خواستگاری: propose

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خواستگاری: propose

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حمایت مالی: Financial support

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لب کلام: What it boils down to is that i lik ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a bit off color: رنگ پریده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بزن به حسابم: take it on my tab

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سشوار کردن: dry hair

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حجاب را رعایت کردن: Please keep your veil لطفا حجاب خو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حکم جلب: warrant of arrest

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فالگوش ایستادن: overhear

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

staff department: قسمت کارگزینی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terms: مفاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put sb in the picture: to tell someone the facts about a s ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های حسین پاک منش