مدالهای Hormoz Khakpour
٢٣
٥١٦
١٤
٠
١
١٣
کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز
-
همه
١٠ ماه پیش
پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد
-
دیکشنری
-
گلیم خود را از اب کشیدن: Paddle one's own canoe; Fend for on ...
١٠ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
گلیم خود را از اب کشیدن: Paddle one's own canoe; Fend for on ...
١٠ ماه پیش
پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد
-
دیکشنری
-
قال گذاشتن: Stand someone up; Leave someone han ...
١٠ ماه پیش
پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد
-
دیکشنری
-
طاقچه بالا گذاشتن: Play hard to get
١٠ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
طاقچه بالا گذاشتن: Play hard to get
١٠ ماه پیش
پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد
-
دیکشنری
-
خون جگر خوردن: Agonise; anguish; distress; Eat one ...
١٠ ماه پیش
پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد
-
دیکشنری
-
تلافی بر سر کسی در اوردن: Retaliate against; Get back at; Get ...
١٠ ماه پیش
پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد
-
دیکشنری
-
تقصیر چیزی را به گردن کسی انداختن: Lay the blame on; Pin it on; Point ...
١٠ ماه پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
به مویی بند بودن چیزی: Hang by a thread; Hang in the balan ...
١٠ ماه پیش
پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد
-
دیکشنری
-
ماست ها را کیسه کردن: Bow out; Chicken out; Weasel out; W ...
١٠ ماه پیش
پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد
-
دیکشنری
-
به خون کسی تشنه بودن: Have it in for someone; Hate someon ...
١٠ ماه پیش
پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد
-
دیکشنری
-
چشم دیدن کسی را ندارد: از کسی بسیار بیزار بودن تحمل دیدن ...
١٠ ماه پیش
ثبت اولین پیشنهاد
-
دیکشنری
-
١٠ ماه پیش