پیشنهادهای هومن پورعسکری (١٧)
لیوْ: اسم ایرانی به معنای خورشید، آفتاب
جمع صحیح این کلمه "اعانات" است.
در کرمان به سوت زدن یا ایجای صداهای سوت مانند می گیم فیت. مثلاً می گیم: فیت فیت نکن 😁
آب پلّقو در گویش کرمانی: خوردنی ای که بیش از اندازه آب دار و رقیق است.
خانه به دوش، ولگرد
جوان، کوچک، تازه، جدید، بی تجربه،
معاشرت و دوستانه، به ویژه بین افرادی که وجه مشترکی دارند.
ریشه لاتین دارد و بیشتر در کتاب مقدس به چشم می خورد. شاید معادل فارسی مناسب برای آن "خیر و صلاح" باشد.
فوت: در کرمان به بلُف زذن، خالی بندی می گیم فوت مثلاً: ایقَ ور ما فوت نیا ( این قدر برای ما خال بندی نکن ) . 😉
فوق دلواپسی
مطلب، متن، نوشته، سند، مدرک در حالت جمع: اسناد و مدارک، مطالب، متون و . . . .
به "صمیم" مراجعه کنید.
از دو بخش "مزد" و "گِت" یا "کِت" تشکیل شده که یعنی محل پرستش اهورامزدا ( کلمه مسجد از مزگت گرفته شده است. )
در کرمان به" لُپ"، "کُفت" هم می گیم. جمع لپ میشه لپ ها و جمع کُفت میشه کُفتا. 😁 کُفتاتونو بشم 🥰
وهومنه، وهمن، بهمن و هومن یکی هستند. معنی: نیکو، نیک سرشت، مرد نیک، نیک اندیش، منش نیک. نام یکی از سرداران افراسیاب در شاهنامه. در آیین زرتشتی نام ...
"علی رغم" صحیح است. به "علی رغم" مراجعه کنید.
وهومنه، وهمن، بهمن و هومن از یک ریشه هستند. معنی: نیکو، نیک سرشت، مرد نیک، نیک اندیش، منش نیک. نام یکی از سرداران افراسیاب در شاهنامه. در آیین زرت ...