پیشنهادهای حمیرا فلاح (١٦٩)
( تربیت بدنی ) تمرین پیاده روی کشاورز راه رفتن یا حمل کشاورز یک نوع تمرین قدرتی و آمادگی جسمانی که فرد در آن هنگام پیاده روی برای مسافت تعیین شده، ...
پارو زنی ایستاده
( تربیت بدنی ) برخورد پاشنه پا به زمین ضربه پاشنه پا به زمین
گام بسیار بلند گام بسیار بلند برداشتن
عضله سرینی میانی
حداکثر اکسیژن مصرفی
تمرینات جهشی
صفحه لرزان / صفحه تعادلی لرزان
تربیت بدنی نرمش های شکم/ حرکت شکم/ زانو خم
تعظیم سگی ( تربیت بدنی )
عضلات تا کننده لگن/عضلات خم کننده ران
عضله سرشانه/عضله دالی
عضله عرضی شکمی
دستگاه خم کردن زانو
حرکت یک ضرب ( وزنه برداری )
مفصل اطلسی محوری
مفصل اطلسی - پشت سری
تربیت بدنی جای تحریک/ جای حساس/ نقطه دردناک/ تریگرپوینت
التهاب چسبنده کپسول تورم چسبنده کپسول
( تربیت بدنی ) بالاکشیدن غیرفعال یا مرده ( نوعی تمرین بدنسازی ) حرکت لیفت مرده لیفت مرده بلند کردن وزنه تا کمر و پایین بردن
مفصل درشت نی - رانی مفصل ساقی - رانی
ماهیچه چندپاره
مجموعه قوانین رفتار حرفه ای/آیین رفتار حرفه ای
امریه حکومتی/حکم دولتی
عضلات پارا مهره ای یا موازی یا کنار مهره ای
( تربیت بدنی ) کثرت فعالیت
تمرینات جهشی/ تمرینات پلایومتریک
ماهیچه تهیگاهی - کمری عضله سوئز خاصره ای
مفصل استخوان کتف با قفسه سینه - مفصل سینه ای - کتفی
مهره های سینه ای
اندامهای فوقانی و تحتانی
( آناتومی - تربیت بدنی ) خار خاصره ای قدامی فوقانی - برآمدگی فوق قدامی خاصره ای ( ASIS )
( تربیت بدنی - آناتومی ) برجستگی درشت نی - زائده درشت نی - برآمدگی استخوان درشت نی - تکمه استخوان درشت نی
( تربیت بدنی ) چرخش استخوان درشت نی
رویکرد یکپارچه سلامت
اصل سازگاری ویژه برای نیازها و فعالیتهای ویژه Specific Adaptation to Imposed Demands ( SAID ) principal
عضله مخالف - عضلات مخالف عمل کننده اصلی
عضله موافق - عضله عمل کننده اصلی
گیرندگی عمقی - حس گیرنده های عمقی - حس وضعی - حس عمقی یا مکان شناسی - آگاهی از وضعیت بدن در فضا
دستگاه حسی عمقی ذستگاه حسی شامل دوک عضلانی، گلژی، تاندون و . . . یکی از انتهاهای خاص در عضله ها
( تربیت بدنی ) تسهیل عصبی عضلانی عمقی - تسهیل عصبی - عضلانی گیرنده های عمقی
( تربیت بدنی ) کند انقباض معادل واژه red fiber به معنای تار قرمز
تار عضلانی کند انقباض
تار عضلانی تند انقباض/تند تنش معادل واژه white fiber به معنای تار سفید
پنچری - پنچر شدن - ساییدگی لاستیک
خودفروش کلمه به شکل مودبانه به معنی خودفروش هست در فیلمی که ترجمه می کردم واژه برای یه مرد ژیگول به کار رفت و ژیگول طبق تعریف مردی است که در ازای ا ...
( حقوق ) حق شرط
معاهدات دوجانبه سرمایه گذاری
حقوق تجارت
( رشته حقوق ) تضمین شده /تامین شده/ دارای وثیقه/ محفوظ