دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
١٤٦
رتبه
رتبه در دیکشنری
٨,٥٨٢
لایک
لایک
١٥
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٢

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
١

کمند انداختن

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
٥

دیگه طاقت ندارم.

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
١

مضطرب هستم - نگران هستم - آرام و قرار ندارم

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I gorged myself at the buffet.
دیدگاه
١

من در بوفه پرخوری کردم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
It took me ages to summon/pluck up the courage to ask for a promotion.
دیدگاه
٠

مدت زیادی طول کشید تا شجاعت درخواست ترفیع را به دست بیاورم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
It takes a lot of pluck to stand up to a bully.
دیدگاه
٣

ایستادن در برابر یک قلدر دل و جرات زیادی می خواهد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Caged birds sometimes pluck out their breast feathers.
دیدگاه
٢

پرندگان در قفس، بعضی اوقات پرهای سینه خود را بیرون میکشند.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.