ذبیح اله اسلامی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roll one's sleeves up: آستین بالا زدن - همت کردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vent one's spleen: دق دلی خود را خالی کردن

١٠ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roll one's sleeves up: آستین بالا زدن - همت کردن

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rome was not built in a day: راه صد ساله رو تو یه روز نمی شه رفت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run for you life: جان خود را نجات دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run into a stone wall: به بن بست خوردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sell for a song: مفت فروختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sell for a song: مفت فروختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

straight from the horse's mouth: منبع موثق

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

taken aback: جا خوردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

taken aback: جا خوردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

there are many more fish in the sea: حق انتخاب زیاده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

talk until the cows come home: تا دیر وقت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

talk until the cows come home: تا دیر وقت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vote with one's feet: ترک کردن به نشانه اعتراض

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

variety is the spice of life: تنوع لازمه زندگیه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vent one's spleen: دق دلی خود را خالی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stork's visit: تولد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

water under the bridge: آبی که ریخته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

water under the bridge: کاریه که شده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

a word to the wise: اگر در خانه کس است یک حرف بس است

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrong side of the track: پایین شهر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

split hairs: مته به خشخاش گذاشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you can say that again: قربان دهنت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you can say that again: گل گفتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scratch my back and i'll scratch yours: هوامو داشته باشی هواتو دارم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scratch my back and i'll scratch yours: هوامو داشته باشی هواتو دارم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't dance at two wedding: با یک دست نمی شه دو تا هندوانه بردا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

including vat: شامل مالیات بر ارزش افزوده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lanky: پوست استخوان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lanky: پوست استخوان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sleep like a log: به خواب عمیق فرو رفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هنگه جوا: کلمه ای ترکی است به معنای پین که بر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سیزقین: ترکی: نم نم باران

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های ذبیح اله اسلامی