پیشنهادهای هلن( آزرمیدخت) اصغری (١٨٤)
● برخی به اشتباه املش را آبلش یعنی آب راکد و ایستا معنی کرده اند که به رودخانه شلمان رود یا لَلِه رود ( رود بامبو ) اشاره دارد که همچین تعبیری غیر من ...
اَملَش به که همان اَمَرَش است که به مانکِ ( معنای ) سرزمین آمارد هاست. آمارد نام قومی بسیار باستانی و کهن حتی پیش از آریایی ها در ایران بود. واژه ه ...
هَمِستَگان
برزخ به پارسی
به پارسی پَذُور یا نانوک
از القاب بانوی بزرگوار حضرت فاطمه زهرا ( س ) به معنای کسی که خداوند از او راضی است. ( پسندیده شده از جانب خداوند بزرگ )
از القاب بانوی بزرگوار حضرت زهرای صدیقه ( س )
ناز پرورده ی زیبارو یا خوش چهره با ناز بزرگ شده
از القاب بانوی بزرگوار حضرت زهرای زکیه ( س )
در گیلکی وارِنگو
در گیلکی اُ
مگوگ ، گبر ، زرتشتی ، پارسی نام پیروان زرتشتی در قرآن سوره حج
نام مبارک حضرت حیدر ( ع ) به معنای اعلا و برتر
همان عمودی است به پارسی
همان افقی است به پارسی
همان افقی به پارسی
چیز بی ارزشی که آب طلا کاری شده را مزخرف گویند.
همان نعنا ( نعناع ) به پارسی پَذُور
نعنا ( نعناع ) به پارسی
سیر = پرشدن معده سیر= نام یکی از صیفی جات سِیر = گردش
در عربی از اختیار می آید. درپارسی به مانکِ میوه ای از خانواده کدوئیان می باشد.
زمین کشتزار کدوسانان همچون خیار، کدو ، خربزه ، هندوانه ، گرمک، طالبی و. . . . . .
بیجار در زبان گیلکی به مانکِ شالیزار است.
همان پالیز است.
تیره پشت
صَفَر نامی عربی مردانه به معنای کسی که از هر بدی و ناشایستی خالی و پاک است. و ماه دوم در تقویم قمری پس از محرم الحرام سَفَر به چمِ گذر کردن ، رهس ...
صِفر به پارسی زِفر یا سِفر به مانکِ تهی پوچ خالی
به عربی لامسه
به پارسی بساوایی
پروانه= در ادبیات نماد عاشقان حقیقی پروانه= گواهی ، اجازه ، جواز پروانه= حشره ای با دگردیسی، حشره ای همچون شاپرک پروانه= نمادی برای تطبیق و رهایی تر ...
نامی است تازی ( عربی ) به مانک ( معنیه ) رها شده ، رستگار شده، رستا
شیر زن ( در امان مانده ) نام مادر حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم
دختری که گیسویش همچون گل است.
پارکِلِیت معرب آن => فارقلیط نامی است یونانی ( پاراکلتوس ) همان نام عبری مناهم که مترادف با احمد است یعنی بسیار ستوده شده که نام پیامبر اسلام در ...
پارکِلِیت معرب آن => فارقلیط نامی است یونانی ( پاراکلتوس ) همان نام عبری مناهم که مترادف با احمد است یعنی بسیار ستوده شده که نام پیامبر اسلام در ...
پارکِلِیت معرب آن => فارقلیط نامی است یونانی ( پاراکلتوس ) همان نام عبری مناهم که مترادف با احمد است یعنی بسیار ستوده شده که نام پیامبر اسلام در ...
پارکِلِیت معرب آن => فارقلیط نامی است یونانی ( پاراکلتوس ) همان نام عبری مناهم که مترادف با احمد است یعنی بسیار ستوده شده که نام پیامبر اسلام در ...
پارکِلِیت معرب آن => فارقلیط نامی است یونانی ( پاراکلتوس ) همان نام عبری مناهم که مترادف با احمد است یعنی بسیار ستوده شده که نام پیامبر اسلام در ...
پارکِلِیت معرب آن => فارقلیط نامی است یونانی ( پاراکلتوس ) همان نام عبری مناهم که مترادف با احمد است یعنی بسیار ستوده شده که نام پیامبر اسلام در ...
نام مبارک بانوی دوعالم حضرت فاطمه زهرا ( س ) در تورات که نامی عبری است [هلیا، هلیون] و در یونان هلیوس است. هلیا ( دخترِ خورشید، نور و روشنایی ) هل ...
نام عبری حضرت امام علی ( ع ) در تورات
دیانا نامی ست پارسی به مانکِ ( معنیه ) نیکی رسان و از واژه دین و دئنا ی اوستایی گرفته شده
رونیکا به پارسی رو ( روی ) نیک ا = نیک رو ( نیک روی ) = زیبارو خوش چهره
به پارسی اورنگ جو
عشق
دیم واژه ای مشترک در زبان های پهلوی و گیلکیست به معنای صورت و چهره و دیما نامی دخترانه به معنای زیباروست و می توان به جای واژه عربیه صفحه از واژه ...
دیم واژه ای مشترک در زبانهای پهلوی و گیلکیست به معنای صورت و چهره
پوپک، پاکدامن، دوشیزه، عذرا ، بکر ، باکره ، پارسا، دست نخورده
اِسپاش او چه با کلاس