حمیدرضا دادگر_فریمان - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سران: روسا

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جدی و برابر با مقررات: رسمی

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قبال: ازا، برابر، جلو، روبرو، مقابل

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پارچه زربفت: زری

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ثروتمندان: اغنیا

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تا زمانی که: مادام

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قاچ: برش، تراشه، تراک، شکافتگی، قاش، لزگ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پارچه حریر: ابریشم، دیبا، وال

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کراهت: آریغ، اکراه، بیزاری، رمیدگی، کینه، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مبارزه: جنگ، رزم، کارزار، محاربه، ناورد، نب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تیزهوشی: دها، ذکاوت، زیرکی، سرعت انتقال، هوش ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خدای هندی: ویشنو، راما

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مرکز ثقل: گرانیگاه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فیلمی از محمدحسین فرحبخش با حضور رضاعطاران: آبنبات چوبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مادربزرگ: ننه، بی بی، جده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شاهکاری از امیل زولا: اسوموار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

برابر: یر، جلو، روبه رو، رویارو، مقابل، مو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مژدگانی: مشتلق، بشارت، شادیانه، مژده، انعام، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

متفرق: پراکنده، تارومار، پاشیده، پخش، پریش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

واحد نظامی: یگان، گروهان، گردان، هنگ، تیپ، لشکر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کشوری در غرب افریقا: توگو، بنین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ساده دل: بی شیله پیله، خوش باور، زودباور، سا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

همراه: ملازم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هوا کره: اتمسفر، جو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پسوند الودگی: ناک، گین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گرو گذاشتن: رهن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تلافی: انتقام، تقاص، جبران، جزا، خون خواهی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کافه: چایخانه، رستوران، قهوه خانه، کافه ر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دوش: خا، دوشین، دیشب، شب گذشته، شانه، کت ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کافی: بسنده، بس، مشبع، مکفی، وافی، باکفای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کارگردان فیلم ایرانی اژدها وارد می شود: مانی حقیقی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هاورکرافت: هواناو

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از اساطیر مصر باستان: را

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مکر: ریا، ریو، کلک، ترفند، تزویر، تغابن، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تحفه: ارمغان، پیشکش، رهاورد، سوغات، کادو، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

درخت سایه گستر: ون، نارون

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نوعی پارچه: دیبا، ساتن، ترمه، کرباس، کتان، چیت، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ملکه: شهبانو

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بایکوت: تحریم، منع

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نپذیرفتن: رد، انکار

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نوعی بستنی: لیوانی، سنتی، نونی، قیفی، کیم

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چشم: دیده، عین، دید، رویت، نظر، نگاه، ام ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ماده ای در پزشکی: ردیاب

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رکاب و تسمه: دوال، دوال چرمی، کمربند، میان بند

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تفحص: استفسار، بازجست، بررسی، پی جویی، تج ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

امتداد: راستا، درازی، طول، کشیدگی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشاره به دور: همان، آن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گوالیدن: نمو

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ازرده خاطر: خسته دل، مکدر ملول، رنجیده، رنجور

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نابغه: ژنی، پراستعداد، پرنبوغ، ذکی، هوشمند

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صراف: زرگر، درم گزین، سره گر، صیرفی، گوهر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تجدید حیات: رنسانس، نوزایی، باززیستی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بازده: ثمر، حاصل، محصول، نتیجه، راندمان، ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شیوه: عشوه، فسون، کرشمه، ناز، اسلوب، جور، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اموزه: دکترین

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مخلص: یکرو، یکدل، چاکر، ارادتمند، بیریا، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابواب: باب ها، بخش ها، فصل ها، درها، مدخل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سخن بیهوده: یاوه، ور، لیچار، مهمل، مزخرف

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زبانه اتش: لهیب، شراره، الاو

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خجالتی: آزرمگین، سربه زیر، شرم رو، شرم زده، ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رنجیده خاطر: بددل، ملول، مکدر، دلگیر، آزرده دل

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پارو: فی، فه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کیسه زر: بدره، همیان

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دوران: ایام، روزگار، عصر

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مرجع: ماب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حمام: امر مقدر، امر محتوم، قضا، قدر، سرنو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گیاهی از تیره سوسنی ها: همیشک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کمیت: یکا، چندی، کمی، مقدار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تقدیر: سرنوشت، قضا ، قدر، عاقبت، مشیت، مقد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جریب: اکر، هکتار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جسور: جری، بی باک، بی پروا، پردل، شجاع، ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اسلوب: روال، روش، راه، نحو، متد، سیاق، روی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قسمتی از پا: زانو، ران، ساق، پنجه - مچ - پاشنه، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جوانی: برنایی، شباب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اثری از تئوفیل گوتیه: یک مومیایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گل همیشه بهار: آبرون ، هیری ، رابو

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نامی اشرافی در هند: مهاراجه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شیر درنده: ارسلان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گیاهی دارویی: ادونیس، رازک، رازیانه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گول زننده: فریبا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تب مالت: بروسلوز

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لهو و لعب: زنبارگی، خوشکامگی، بدکاری، بازی، تف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تاختن: تگ، دویدن، تازیدن، راندن، حمله بردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نمونه نمایشی: دمو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

منش: خصلت، خلق، خو، خوی، داب، سجیه، سگال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خاکروبه: آشغال، زباله، دمن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از تقسیمات کشوری: استان، شهر، بخش، بلوک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نرمی نازکی: رقت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پایدار و مقاوم: جان سخت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابرو باخته: رسوا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابرو رفته: رسوا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابرو و حیثیت: شرف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی ابرو و بدنام: رسوا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حرفه و شغل: کار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تخته باز حرفه ای: نراد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کنایه از مهارت در یک حرفه: پنجه طلایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شاخه ای از بی مهرگان ابزی: مرجانیان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شاخه ای از زمین شناسی: دیرین شناسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شــاخه ای از علم پزشــکی: داروسازی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مادر پیامبر اکرم: آمنه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسباب ورزش و بازی: دارت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسباب ورزشی: دمبل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یازدهمین حرف یونانی: لاندا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نهال نازک: نورس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صنعتی در شعر فارسی: جناس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سنگینی ها: اوزان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از صفات پروردگار: جبار، قهار، واحد، تواب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از صفات خدا: رحمان، صمد، رحیم، قهار، جبار، واحد، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حق نشناس: بی سپاس، حق ناشناس، قدرناشناس، کفور ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سنگ اسمانی: شهاب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لکوموتیو: ترن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اولین پرستار جهان: نایتینگل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اثری از استفان تسوایک: نامه از زنی ناشناس، کازانوا، آشفتگی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صدای بلند افتادن چیزی: بام

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مطلبی را با صدای بلند و از برخواندن: دکلمه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صدای نوشیدن مایعات با صدای بلند: هورت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یاری خواستن با صدای بلند: فریاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوچک ترین جزء معنایی در زبان فیلم: پلان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اختصاص یافته: مختص

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اختصاص یافته: مختص

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اختصاص یافته و ویژه: مختص

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ترش و شیرین: میخوش، مَلَس، مز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مردن در اثر حادثه بد: هلاک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

این دوست دانشمند و خاموش: کتاب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کنایه از چاق: خرس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جانوری سیه چشم و گریز پای: آهو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مارکی بر امبولانس: نارون

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مروارید سیاه لقب گرفته: خاویار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مروارید سیاه: خاویار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اثری از گریگوریو مارتینز سیرا: ماما

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یک رده بندی برای بازی های رایانه ای: اسرا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اندرزگوی: مرشد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رفت و امد خویشاوندان: صله رحم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رفت و امد در خیابان: تردد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پر رفت و امد: روارو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مسیر پر رفت و امد: روارو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رفت و امدهای ویژه نوروز: دید و بازدید

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

محل رفت و امد: راه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کافئین حاصل از برگ چای: تئین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عود: ند، بازگشت، برگشت، رجعت، نکس، بربط، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بزرگترین کلانشهر غرب کانادا: ونکوور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بندرگاهی مهم در غرب کانادا: ونکوور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شیوه کشت بدون خاک: هایدروپونیک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شیوه کشت بدون خاک: هایدروپونیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مایع زردرنگ کبد: زرداب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جایی که در ان درخت انار فراوان باشد: نارکند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جایی که دزد بسیار باشد: دزد بازار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جایی که راه دوشاخه شود: دوراهی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جایی که فاضلاب می رود: گنداب رو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سنگ زینتی گرانقیمت: زمرد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هراساور: وحشتناک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وزیر عباسیان: ابن مقله

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرستیدنی در دوره جاهلیت: بت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ظرف ابخوری در دار: قمقمه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ظرف ابگوشت: دیزی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ظرف ابکشی: دلو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سابقا می نشستند تا در امان باشند: بست

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سابقا بر سر ان جان می باختند: زا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ضرورت مسابقات شنا: استخر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قهرمان المانی مسابقات اتومبیلرانی: شوماخر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مسابقات سراسری: لیگ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مسابقات مخصوص معلولان: پاراالمپیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یکی از مسابقات ورزشی عمومی: سوارکاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرادف فسق: فجور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مترادف فسق: فجور

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از میوه های درختی: انار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یکی از میوه های درختی: انار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نرمی و مدارا: مسالمت، مماشات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

استخوان کاسه سر: آهیانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کاسه سر با هشت استخوان: جمجمه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کسی که در اداره کار می کند: کارمند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از خنده می روند: ریسه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لازم دربایست: باید، بایا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کم پهنا: باریک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جمع نصیحت: نصایح

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جمع نصیحت: نصایح

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الفبای ابادانی: آب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شعری در بیان اوضاع و احوال: حسب حال

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دیدار از اماکن متبرکه: زیارت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیدار از اماکن مقدسه: زیارت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دیدار از مکان مقدس: زیارت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیروزی و ظفر: ویل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عملیات جنگی ازمایشی: مانور

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

واحد اندازهگیری طول امواج: انگستروم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حمله و هجوم: یورش، تاخت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرنده گلو سیاه: بلبل خرما

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از بزرگان قبیله قریش و شهر مکه: هاشم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سازمان معروف: یونسکو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قبیله ای در کنار خزرج: اوس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عتیقه و باستانی: انتیک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عتیقه و ارزشمند: انتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عتیق عتیقه: کهنه، دیرینه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عتیق عتیقه: کهنه، دیرینه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

باطل کردن: ابطال کردن، فسخ کردن، لغو کردن، ملغ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یکی از طیور: اردک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دو به هم زنی و فتنه انگیزی: آتش افروزی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کنایه از دو به هم زنی و فتنه انگیزی: آتش افروزی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فداکاری کردن برای کسی: جان فشاندن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فداکاری کردن برای کسی: جان فشاندن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گوهرها: جواهر، جواهرات

١ سال پیش

مدال‌های حمیدرضا دادگر_فریمان