ایرانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall back on: پشت گرمی، پشت گرمی داشتن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tacky: بی کیفیت، نا مرغوب ساخته شده، poorl ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

push away: کنار زدن، دور کردن، هل دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

push away: کنار زدن، دور کردن، هل دادن

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in pain: درگیر درد بودن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

into debt: بدهکار شدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

late charge: late fee - جیمه دیر کرد، هزینه دیرک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wild tale: داستان ماجراجویانه، داستان پر ماجرا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wild tale: داستان ماجراجویانه، داستان پر ماجرا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i could kick myself: این جمله برای سرزنش کردن خود استفاد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i could kick myself: این جمله برای سرزنش کردن خود استفاد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it feels that way: اینطور به نظر میرسد، این احساس رو د ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

than is expected: نسبت به آن چیزی که انتظار می رفت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take pride: افتخار کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take pride: افتخار کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spin in a circle: دور خود چرخیدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dressing down: لباس پوشیدن ( به صورت غیر رسمی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dressing down: لباس پوشیدن ( به صورت غیر رسمی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what's with: داستان این . . . چیه؟ ماجرای این . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overdress: بیش از حد رسمی و شیک و پیک لباس پوش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what it comes to: چی می شه؟

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the majority of: The majority of= اکثریت ( برای صحبت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time to spare: وقت اضافی برای هدر دادن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

try out: امتحان کردن یا تست کردن چیزی یا کار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

try out: امتحان کردن یا تست کردن چیزی یا کار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

check out: بررسی کردن ( به منظور مطمئن شدن از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pretty much: تقریبا، تا حد زیادی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let hair down: آرام و ریلکس بودن، راحت و خودمانی ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make believe: تظاهر کردن، وانمود کردن، تصور کردن

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های ایرانی