پیشنهادهای هاجر صدرهاشمی (٤)
١٥٦
٣ سال پیش
٣
یه معنیش میشه جور کردن، از پس تهیه چیزی برآمدن. مثلا توی این جمله: they can’t rustle up $2 for a 7 - Eleven coffee یعنی اونا حتی نمی تونن 2 دلار جور ...
٣ سال پیش
٥
اتفاقا مزیت در برخی موارد، ترجمه درست تری است. مثل وقت هایی که داریم درباره meritocracy صحبت می کنیم که به معنای موفقیت و برتری کسانی است که مزیت ها ...
٣ سال پیش
١١
از پس خود برآمدن
٣ سال پیش
٥
واضح و مشخص مثلا: precision questioning پرسیدن سوال واضح و مشخص یا پرسشگری دقیق و واضح