تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یه معنیش میشه جور کردن، از پس تهیه چیزی برآمدن. مثلا توی این جمله: they can’t rustle up $2 for a 7 - Eleven coffee یعنی اونا حتی نمی تونن 2 دلار جور ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اتفاقا مزیت در برخی موارد، ترجمه درست تری است. مثل وقت هایی که داریم درباره meritocracy صحبت می کنیم که به معنای موفقیت و برتری کسانی است که مزیت ها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

شایسته سالاری، اما از نوع منفی. درواقع به سیستمی گفته میشه که توی اون، کسانی که یک سری امتیازات خاص، مثل هوش، پول، موقعیت خانوادگی و . . . دارن می تو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

از پس خود برآمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

واضح و مشخص مثلا: precision questioning پرسیدن سوال واضح و مشخص یا پرسشگری دقیق و واضح