گریسل تهرانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

importunate: زیگیل ( آدم گیر بده ) She's very i ...

٣ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to get after someone: به حساب کسی رسیدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to get after someone: به حساب کسی رسیدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to stand about doing nothing: علاف و بی عار داره می چرخه. He is ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to stand about doing nothing: علاف و بی عار داره می چرخه. He is ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scared stiff: زهره ترک شدن I was about to be scar ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to and fro: To and fro رفت و آمد _How are u doi ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رنگ نخودی: Buff . . . . Buffy

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loo: if you call the nature on foot , it ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loo: if you call the nature on foot , it ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

still less: چه برسه به اینکه . . .

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contraction: درد زایمان I've got a contraction

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

just what the doctor ordered: همون چیزی هست که میخواستم ( آرزویش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you can say that again: قربون دهنت دمت گرم ( زمانی که عملی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i must hand it to you: دمت گرم

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dab hand: I'm dab hand at driving رانندگیم حر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dab hand: I'm dab hand at driving رانندگیم حر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دودره کردن: Double cross برادرت همش منو دودره م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

importunate: زیگیل ( آدم گیر بده ) She's very i ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

let the cat out of the bag: سوتی دادن ، بند رو آب دادن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to eat someone out of house and home: چتر بودن / تلپ شدن خونه کسی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

send someone on the goose chase: دنبال نخود سیاه فرستادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ضایع کردن کسی: Make someone a lose face

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set the cat among the pigeon: دو بهم زنی کردن / آدم ها رو به جون ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set the cat among the pigeon: دو بهم زنی کردن / آدم ها رو به جون ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make a face: قیافه گرفتن Your sister is always m ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

poke the nose into someone's business: در کار کسی دخالت کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mention: تذکر دادن If it bothers u so much, ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

جبران کردن: قول میدم جبران کنم برات I promise I ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get back at someone: همش گیر میده به من ، قول میدم تلافی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pull up the strings: پارتی بازی کردن شما قرار بود برای م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull up the strings: پارتی بازی کردن شما قرار بود برای م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

no way out: چاره ای نیست Unfortunately there is ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no way out: چاره ای نیست Unfortunately there is ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put your back into your life: Don't you think it's time to put yo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put your back into your life: Don't you think it's time to put yo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رو داشتن: To have a cheek I wouldn't have a c ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رو داشتن: To have a cheek I wouldn't have a c ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to put in a good word: سفارش کسی رو پیش کس دیگه کردن Did y ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to put in a good word: سفارش کسی رو پیش کس دیگه کردن Did y ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

line up: مرتب بودن ( جفت و جور بودن , راست و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tune up: تنظیم موتور Did u remember to tune ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of tune: تنظیم نبودن موتور ماشین It's out of ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درد زایمان: Have a contraction Do you know when ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

درد زایمان: Have a contraction Do you know when ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

past: You are past it !!! از شما گذشته !! ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

new lease of life: Lease به معنای قرارداد اجاره ست یع ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get off scot free: قسر در رفتن Would you like me to he ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get off scot free: قسر در رفتن Would you like me to he ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get along like a house on fire: گرم گرفتن با کسی Get on/Get along ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قلیان چاق کردن: To lighten a hubble - bubble میخوای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit it off: بگذار خیالت رو راحت کنم، بهت هیچ عل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to smoke someone: کسی رو سوسک کردن There are many peo ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اگر دستم بهت برسه: If I get my hands on you

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اگر دستم بهت برسه: If I get my hands on you

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be at pains: تلاش زیاد برای انجام کاری I was at ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be at pains: تلاش زیاد برای انجام کاری I was at ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be at each other's throats: دست به یقه کسی بودن . از دست پدر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boil down to something: لب کلام . لب کلام اینه که من دوستت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boil down to something: لب کلام . لب کلام اینه که من دوستت ...

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

مدال‌های گریسل تهرانی